شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
دلم بوسه ز لبهای تو میخواست... ولی افسوس دوری از بر من...امین غلامی (شاعر کوچک)http://amingh68.blogfa.com...
در بند نگاه تو گرفتار شده... قلب حقیرم... امین غلامی (شاعر کوچک) http://amingh68.blogfa.com...
جز تو هیچ حسی به هیچکس ندارد.، دل من.. امین غلامی (شاعر کوچک) http://amingh68.blogfa.com...
جز لب ناب روی تو...بوسه زنم بر لب کی..؟ امین غلامی (شاعر کوچک) http://amingh68.blogfa.com...
کم بودی ولی...زیادی بردی دلمو... امین غلامی (شاعر کوچک) http://amingh68.blogfa.com...
بی گمان تقصیر چشمان تو بود...که بدون تو ز دنیا سیرم... امین غلامی(شاعر کوچک)http://amingh68.blogfa.com...
من پاک ترین آدم تنهای زمینم... امین غلامی (شاعر کوچک) http://amingh68.blogfa.com...
کاش میگفتی که از چشم من افتاده ای…لااقل دلخوشیم بود که در چشم تو جایی داشتم…امین غلامی (شاعر کوچک) http://amingh68.blogfa.com...
سر به این دیوانه ی بیمار هم گاهی بزن...که به جز آغوش گرم تو، درمان نشود... امین غلامی (شاعر کوچک)http://amingh68.blogfa.com...
مستیه لبهای تو...میکِشد هر شب مرا با پای جان تا می کده...امین غلامی (شاعر کوچک) http://amingh68.blogfa.com...
مرا تکلیف چیست وقتی.... نه میشد از لبان گرم تو دل کند... نه میشد از لبانت بوسه ای چید... امین غلامی (شاعر کوچک)http://amingh68.blogfa.com...
می پرستیدم سیه چشمان مستش را ولی... تا به خود باز امد، او از دلم دل کنده بود...امین غلامی (شاعرکوچک) http://amingh68.blogfa.com...
چشم مستش... خواب شب را... از نگاه من ربود... امین غلامی (شاعر کوچک) http://amingh68.blogfa.com...
دل دیووانه پسندم... کرده ارزو امشب...دو سه بوسه از لبانت... امین غلامی (شاعرکوچک) http://amingh68.blogfa.com...
همین که پر شود از تو... تمام خواب شبهایم... مرا کافیست... امین غلامی (شاعر کوچک)https://amingh68.blogfa.com...
نمیدانم چرا هر شب... هوای چشم من بی تو... کمی بارانی و سرد است... امین غلامی (شاعر کوچک) https://amingh68.blogfa.com...
عشق یعنی...در خیالت بوسه بارانش کنی... امین غلامی (شاعر کوچک) https://amingh68.blogfa.com...
بی خیال چشم شهلای تو گشتن... کار اسانی نبود... امین غلامی (شاعر کوچک) https://amingh68.blogfa.com...
جز سیه چشمان مست و عاشقت... نیست چشمی لایق دیووانگی... امین غلامی (شاعر کوچک) https://amingh68.blogfa.com...
رفتنت رفتن یک یار نبود... رفتن جان ز بدن بود، شاید کمی هم بیشتر... امین غلامی (شاعر کوچک)https://amingh68.blogfa.com...
من پزشک نیستم اما درد خود میدانم... دوری از آغوش گرم توست که سخت بیمارم...امین غلامی (شاعر کوچک) https://amingh68.blogfa.com...
باز امشب منم و فکر سیه چشمانت...که ز سر برده همه خوابم و من بیدارم... امین غلامی (شاعر کوچک) https://amingh68.blogfa.com...
من به تکرار نبوسیدن لبهای تو عادت کردم...امین غلامی (شاعر کوچک)https://amingh68.blogfa.com...
در میان آرزوهام نقشی از روی تو بود...کاش میشد که براورده شود بودن تو...امین غلامی (شاعر کوچک)https://amingh68.blogfa.com...
مانده در دل حسرت بوسه ز لبهای ترت... کاش تکرار نشود حسرت بوسیدن تو... امین غلامی (شاعر کوچک)https://amingh68.blogfa.com...
گناه از دل نه از دیده، از ان چشم سیاه توست... که اینگونه اسیر کوی تو گشتم... امین غلامی (شاعر کوچک)https://amingh68.blogfa.com...
نشو دیووانه ی چشمم که من طاقت ندارم، دیدن دیووانه ای چون تو که خود دیووانه اش گشتم... امین غلامی (شاعر کوچک)...
غفلت از دل بود یا از دیدگان... که چنین گونه دچارت شده ام... امین غلامی( شاعرکوچک)https://amingh68.blogfa.com...
غفلت از دل بود یا از دیدگان...که چنین گونه دچارت گشته ام... امین غلامی (شاعر کوچک) https://amingh68.blogfa.com...
عمرمان بیهوده بود... گر بین لبهای من و تو، پیوندی نبود. امین غلامی (شاعر کوچک)...
برده ز دل قرار من، چشم سیاه مست تو... ای همه ی قرار من، ثانیه ای پلک نزن... امین غلامی (شاعر کوچک) https://amingh68.blogfa.com...
کی رود از خیال من، چشم سیاه مست تو...چشمی که برده دل را. پاک نمی شود ز یاد... امین غلامی(شاعر کوچک) https://amingh68.blogfa.com...
فریاد... فریاد که از دست تو دیووانه شدم من... از دست تو دیووانه ی بی خانه شدم من... فریاد که بردی همه دین و همه وهمه دنیام... از عشق تو دیووانه ی دیووانه ی دیووانه شدم من... امین غلامی( شاعر کوچک) (amingh68)...
به دل تکرار یک حسرت نمی ماند... اگر اغوش گرمت مال من بود... امین غلامی (شاعر کوچک) (amingh68)...
اگر میدادی بر من بوسه از لبهای نابت... به دل تکرار یک حسرت نمی ماند... امین غلامی (شاعر کوچک) (amingh68)...
و شاید عشق، همان گوشه ی چشم ایست که یار... موقع رد شدن یک لحظه نگاهش جنبید... امین غلامی (شاعر کوچک) (amingh68)...
شیطان شده چشمان سیاهت... بدجور دلم را به بیراهه کشانده... امین غلامی (شاعر کوچک)(amingh68)...
شیطان شده چشمان سیاهت... بدجور دلم را به بیراهه کشانده... امین غلامی (شاعر کوچک) (amingh68)...
کاش میگفتی که از چشم من افتاده ای... لا اقل دلخوشیم بود که در چشم تو جایی داشتم... امین غلامی (شاعر کوچک) amingh68...
کاش میگفتی که از چشم من افتاده ای... لااقل دلخوشیم بود که در چشم تو جایی داشتم... امین غلامی (شاعر کوچک) amingh68...
نگرانم نکند شانه کند موی پریشانت را، دست کسی... امین غلامی (شاعر کوچک)amingh68...
اگر خواهی دل ما را، فقط یک بوسه ات کافیست... لبت را بر لبم بگذار، که این یک حکم اجباریست... امین غلامی (شاعر کوچک)...
نکند با یه نگاهش بدهی دل به دلش... دل تو سهم من از این همه دنیاست، بدانامین غلامی (شاعر کوچک)...
فرشته های نجات هر کدام به سویی روند... منم که میان این همه آوار تنهایم... امین غلامی (شاعر کوچک)...
عشق یعنی..، در میان ازدحام جمعیت...چشمی در چشم تو افتد.،که تو را بد عاشق و ویران کند...امین غلامی (شاعر کوچک)...
شانه میخواهد چکار.، آن پریشان موی تو... تا دو دست عاشق من هست... شانه میخواهی چکار...؟...
کرده عاشق، کرده ویران، کرده رسوای جهان... آن دو چشم عاشق و مستت.، منِ دیووانه را... امین غلامی (شاعر کوچک)...
گمان نمیکردم.، که چشم مست تو... کند مرا عاشق... کند مرا ویران ...امین غلامی( شاعر کوچک)...
مرا به سجده کشانده.... خیال چشم سیاهت... امین غلامی (شاعر کوچک)...
عشق یعنی... تپش قلب من.، در وسط بوسیدن تو...امین غلامی( شاعر کوچک)...