سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
هر پنج شنبهبر سر مزار خاطراتتشعر خیرات می کنمو فاتحه ای می خوانم برای عشقو برای تویی کههمیشه با شعرهایمغریبه بودیمجید رفیع زاد...
پنجشنبه که می شوددوستت دارم هایم راخیرات می کنمشاید به دستت برسد وفاتحه ای بخوانیبرای روح عاشقم......
هر پنجشنبهبیاد دل شکسته امواژه هایی را خیرات میکنمتا بدانیددر بطن هر جمله امکسی دفن شدهکه با هر خاطرش خون می گریمو نبش قبر میشود.. .با هر نوشته مرده ای از یاد نرفته.. ....
پنجشنبه ها به خاکِ دلم می روم به بغضشعری زِ عشق، از غمِ تو خیرات می کنم...
شب قدر، بزرگ ترین میدان گاه سبقت گرفتن اولاد آدم در خیرات است....
پنجشنبه ای دیگرو چشم انتظاری امواتبه خیرات شما خوباندسته گلی از صلوات و فاتحهنثارِ روح عزیزشان کنیمیاد کنیم تا یادمان کنندروحشان شاد و یادشان گرامی...