سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
شکوفه ها هم میوه شدند،و من هنوز،به رد تمام جاده ها خیره مانده ام،آه... تو کجایی؟!شعر: شاده علی ترجمه: زانا کوردستانی...
می خواهم بگویمت: تنهایم مگذار!وقتی کنارمی از هر درد و رنجی دورم!بگذار رویایم رنگ واقعیت بگیرد،آخر چگونه می توانم دلم را از تو بستانم،تویی که قلب و جان منی!شعر: شاده علی ترجمه: زانا کوردستانی...
چشمانت همچون کبوترهای نو پرواز گرداگرد مناره ی مساجد، عاشقانه تماشاگر من اند.شعر: شاده علی ترجمه: زانا کوردستانی...
تا که هستیم مابینمان کینه پایدار است،ولی می خواهم این کینه و نفرت را پایان دهم.و از تو تشکر کنم،که فراموش کردی!!!شعر: شاده علی ترجمه: زانا کوردستانی...
چشم هایت چهار فصل سال را به من خیانت می کردند!همان چشم هایی که شب و روز را بر من سیاه کرده بودند!دوازده ماه سال را،فکر و خیالت، از نا و پایم انداخته،غروب های چهارشنبه هم که به زیارت اهل قبور می روم،تسلی دلم نمی شد...حتا تمام خیانت هایت را لیست کرده و به گردن آویخته ام!اما باز نمی توانم به فراموشی بسپارمت!شعر: شاده علی ترجمه: زانا کوردستانی...
گویی دیگر باران هم یاری گر رویاهایمان نیست!زمانی ست بسیار که نمی بارد،و هرکس قطره ای آب می بیند،به شادی فریاد برمی آورد:-- باران!شاعر: شاده علیترجمه: زانا کوردستانی...
او در قلبم است! دیگر، کجا دنبالش بگردم؟...تمام خیابان های شهر را دنبالش گشتم،همگی به قلبم منتهی شدند.شاعر: شاده علیترجمه: زانا کوردستانی...
من می خواهم هوای شهرم را پر از عطر گل کنم می خواهم ابتدا تو را یک گل بشناسانم و بعد از عطر و بوی گل برای اطرافیانم تعریف کنم وآنگاه آنها هم با گل آشنا کنم....من می خواهم شهرم را به باغی تبدیل کنم پر از عطر و بوی ریحانو همچون گردنبندی چشم زخم نشان، در گردنم پیچ و تاب دهم و چنان خاری در چشم دشمنان سرزمینم در بیاورم.شاعر: شاده علیترجمه: زانا کوردستانی...
خیلی فریاد زدم و داد و بی داد کردماز دستش ناراحت شدم و بر سر و رویش زدمبا آن همه خندید و گفت:تمامش کن! تو بی من می میری!!!شاعر: شاده علیترجمه:زانا کوردستانی...
می گویند پاییز شده و هیچ گلی نخواهد شکفت! گل هی گل است،هر جایی هم که باشد هرچقدر هم بماند.شاعر: شاده علیترجمه: زانا کوردستانی...
گفتم: مدتی ست، که بو و عطر پونه به مشامم نرسیده!تماشایم کرد و گفت:خودت، عطر خوشبوترین گل، شکفته در فصل بهارانی... شاعر: شاده علیترجمه: زانا کوردستانی...
دوست داشتنت،در خیالات هیچ شاعری نمی گنجد و در نوشته های هیچ نویسنده ای نیامده و در نت های هیچ ترانه و آوازی جای نگرفته و در هیچ داستان و نمایشی ذکر نشده است.هیچ کس تاکنون نتوانسته زیبایی رخساره ات را توصیف کند این مهم را نه دیده ام و نه شنیده ام خیر! هیچکس نمی تواند و نخواهد توانست.شاعر: شاده علیترجمه: زانا کوردستانی...
بی شک اگر رد شب ها را جستجو کنم،به گیسوان سیاه تو می رسم.یا که رد فرشته ها را دنبال کنم،به در خانه ی تو خواهم رسید.شاعر: شاده علیترجمه: زانا کوردستانی...
تو می گویی بخت گنجشککانهمچون جیک جیک صدایشان زیبا خواهد بود؟!یا که هر دم می نالند همچون ناله های وطنم...شاعر: شاده علیترجمه:زانا کوردستانی...
از آماج مکر و حلیه ی دشمنان می ترسم!چونکه نمی دانیم، که آنها چه می خواهند؟!پیروزی یا اشغال وطنم را؟!شاعر: شاده علیترجمه:زانا کوردستانی...