سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
فکر آزارم می داد. تا تنها می شدم از هجوم یک احساس های درهم و برهم مغزم می خواست منفجر شود. می دانستم که فکر کردن کار خطرناکی است. فکر، آدم را به کشتن می داد....
تا قطارش دیدم از دورفکر کردم مقصد همین است!تف به هر فکری که بیخود؛مغز ِِ من را در کمین استشیما رحمانی...
هیچکس جز خود ما نمی تواند ما را به فکر کردن وا دارد.» سرشت شر» دارل کوئن...
روز و شب ب کسی ک نباید فکر میکردم.. ک چ شود؟ معجزه شود و اویی ک با دیگری خوش است بازگردد؟ خیال خام... ب نوشتن فکر میکنم... شاید نوشتن ارامش را ب من هدیه کند.. مثلا.. نوشتن تمام خوشی هایی ک چشیدم.. نوشتن تمام خوشی هایی ک میخواهم بچشم.. نوشتن تمام خوشی هایی ک میتوان چشید.. من باید بایستم.. روی دو پای خودم.. نویسنده: vafa \وفا\...
فکر کردن سخت ترین کاری است که وجود دارد، و احتمالا به خاطر همین است که افراد کمی مشغول آن می شوند....