پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
دلتنگ کوچه های بیقرارو زنگ های فراراز دیوار کوتاه بچگی می پرمکفش هایم کومی خواهم بدوم تا آن سر دنیا زنگ تمام خانه ها را بزنمو روی دیوار ها را نقاشی بکشم..اصلا می خواهم سوت بزنماز درخت بالا برومو بادبادکت را از لابه لای شاخه ها نجات دهمهنوز پشت پنجره ایمیخندیدست تکان می دهیصدای شکستن شیشه می آید تو هزار تکه می شوی و من هر روز دنبال تکه های تو تمام کودکی را می گردمفقط اگر خورشید غروب نکندتو را پیدا میکنمدست...
بر پشت بام خانه با شب می نشینمچشمم را بر آسمان سیاه می گذارم- به چه خیره ای؟!+ به ستاره روشنسال هاست بر او چشم دوخته اماما چیزی نمی گویدبرایش می رقصمشعر می خوانمتا سحر اشک می ریزمفقط گاهی چشمک می زندو دلم را بر سرم آوار می کند- چشمک زدن ستاره برای زهره ست+ شیفته ی من که شودزهره را رها می کند- من به تو ماه را می دهم+ ستاره از ماه بزرگ تر استنزدیک شوی، می بینی که خورشید است- ستاره و ماه هر دو مال من ه...
بر من ببار تا بشکفم حتی در این دلمردگی...
غبار جدایی گرفته است این عشق رابیا دستانم را بگیرباید عشق تکانی کنیم......
#Amirtataloo Hanoozamمرا به میدان نبردبا چشمانت نکش،من در مقابل چشمانتزانو می زنممرا به جنگی که پیروزش از همان ابتدامشخص است دعوت نکن......
متن۵۹:من یک دخترماز جنس زیبایی،محبتکسی که با تمام احساسی که دارد میتواند برای هدفش آسمان را به زمین بیاوردو زمین را به کهکشان ها ببردکسی که هم میتواند گاهی صورتی بپوشد گاهی دوست دارد نه اصلا دلش میخواهد کت و شلوار را امتحان کند کسی که دوست دارد آزادانه کنار کسی که دوستش دارد زندگی کند ،بدون حرف و حدیثی ! کسی که وقتی در خیابان ها و کوچه ها با ناز قدم بر میدارد نگاه ها رویش نباشد کسی که برای دفاع از حقش میتواند با تمام قدرتی که دارد مشت بزن...