متن لیلاقهرمانی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات متن لیلاقهرمانی
خواستنت در گفتگوهایم باتو هویدا نمی شود ، خواستنت از پیکر کلمات
بر می خیزد به سمتت می آید
و لبانت را گرفتار می کند میان
لب هایش، درست همینقدر گرم و
سوزان و پر تب و تاب...
خیره می شوم
به اتاق ته راهرو
بغض کمین کرده گلویم را می چسبد...
آن اتاق بایگانی خاطرات ماست
عطرت
پیراهن چهارخانه مردانه ات
و حتی موهایت که جا مانده روی شانه
من آن ها را تا ابد نگه خواهم داشت ،
آن ها نماد عشقند...
کسی باشد
که عرض شانه های پهن
مردانه اش ناخداگاه شود ارامش و
قرار دل بیقرارمان
کسی که وقتی به چشمانش خیره
می شوی
دلت قرص شود برای تمام نا آرامی های
پیش روی زندگی...
وقتی که تو نباشی
این شب ها زیادی شب است
ستاره ها از غم رنگ می بازند
ماه با ناامیدی بارو بندیل می بندد
تا برود از آسمان شب...
بدون تو حتی تیرگی شب هایم
مهجورند برای بودنشان...