بیولیلاقهرمانی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیولیلاقهرمانی
مغز من جولانگاه خاطرات توست؛
درمن هر شب تویی کشته می شود...
من با چشمهایت جوانه زدم
روییدم و شکفتم،
بذر عشق در اعماق قلبم
شروع به تکامل کرد
وسبز شدم ...
همچون دانه ای که سر از خاک
در آورد.
مسیرعشق ، مسیر سبز شدن است...
شب است و هرم نفس هایت
سرزمین تنم را به آتش می کشد
چه کنیم دیگر جز انتظار...
این انتظار لعنتی آدم هارا پیر می کند،
این را امروز فهمیدم
وقتی مقابل آیینه اتاقم ایستادم ،
چند تار موی سفید میان لشگری
از موهای مواجم دیده می شد...
صبح را با توآغاز کنم،
و چای بنوشم با تکه های
عسل لب هایت...
لب هایت
و تب تند نشسته در چشمانت
و عشق که منتظر است
مبارزه را آغاز کنی
در صحنه تنم
تا قدرت نمایی کند...
مرگ برای من چندان سخت نیست
اگر با نبودنت مقایسه کنم
به مراتب نبودنت سخت تر
وحشت ناک تر است
ترجیح می دهم نفس نباشد
ولی
تو باشی...