پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
.مرا ببوس ...مرا ببوس . زیر باریکه های نور ماهتاب در میان ازدحام شهر بسان نور ببوس این منه تازه رویده را ببوس مرا زیر شیروانی اتاق نم دار خانه های گیلاندر هاله های شیری رنگ ماه مرا ببوس ...در لای برگه های کاغذکاهی ..لای ابهامات گنگ تاریخ مرا ببوس تا چون پرستویی اوج اسمان ها را شکافم زیر شرشر باران زیر ناودانی ببوس مرادر راهرو اتاق های پیچ در پیچ در میان حساب و هندسه لای فرمولات ریاضی مرا ببوس و بچرخانم....
چشمانت را باز کنمرا ببوسطعم نگاهمشیرین تر از لبانیستکه تو میچشی...
گناه دوست داشتنت رابه گردن می گیرم و جهنم را به جان می خرمفقط یک بار دیگرچشمهایت را ببند و مرا ببوس......
مرا ببوس!روزهای سختی در پیش استبگذار تورا کمی پس انداز کنم.... ️️️...