شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
بافتم نام تو را ؛بر همه ی بود و نبودمیشود همچو تویی داشت و شعری نسرود ..!؟....بهزاد غدیری...
🌔 مرا با سفرهایم بشناس! از آسمان ها و زمین زیر پایت درباره ی من بپرس! مهتاب نیمه شب را ببین و مرا به یاد بیاور! به تو خواهند گفت که من چه کسی هستم! آنها هم به کاشف بودن من اقرار خواهند کرد! آنها گاهی مرا به اشتباه بزرگسال خطاب می کنند. اما تنها خدا می داند که چهار سال بیشتر ندارم! نام مرا به تو خواهند گفت: گالیور👶🏻💌...
جسمم را ...گوری نگه میدارد و نامم را سنگییادم را نمی دانم!!شاید هیچکس...
دعا می کنم...! دنیا پر شود از آدم هایی که نه زمان آنها را عوض می کند نه زمین...آدمهایی که هر چه کهنه تر باشند تنها یک نام دارند*دوستان قدیمی*...