آبان آمده است، با قدمهایی که پاییز را زیر پا میرقصانند و ماه مهر را در دلها میپراکند. آذر کنار او میایستد، سپیدی و صورتی رؤیاهایش در هوا میرقصند، و باران، نغمهٔ عاشقانهٔ پاییز را با آنها مینوازد.
خـوشا همراز دل من باشم و بس همیـشه سـاز دل من باشم و بس چو بلبل نغمه خوان گردم اگر که تو را طـــناز دل من باشــم و بس