پنجشنبه , ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
فکر می کنم کنار تو بودن ی حسی رو تو قلبم بوجود آورده.حسم مثل ی نوزاد تازه به دنیا اومده است. ی نوزاد که فکر می کردم نابینا ست چون تو تاریکی محض قلبم متولد شده و ناشنوا ست چون هیچ چیز نشنیده و فقط تو رو حس می کنه و بدون هیچ سند و مدرکی باورت داره.تو رو حس می کنه و پیش تو احساس آرامش می کنه چون کنار تو متولد شده.ی نوزاد که هیچ وقت بزرگ نمیشه. نسبت به تو عاقلانه تصمیم نمی گیره. مثل همه نوزاد ها که موقع بهانه گرفتن به موقعیت خورشید تو آسمون...
صد شکر که فرزند شما گُل پسر استبا خنده ی او وجودتان بال و پر استهنگام رسیدن به کهن سالیِ عمرآنکس که شود عصای دستت پسر استبهزاد غدیری / شاعر کاشانی...
تو همون حس قشنگی نابِ ناب ،مث لبخند یه نوزاد توی خواب آریا ابراهیمی...
تو همون حس قشنگی ، نابِ ناب مث لبخند یه نوزاد توی خواب...!آریا ابراهیمی...
لحظه شماریمون برای گرفتن دستای کوچولوت به پایان رسیدپسرم، با اومدنت زندگیمون رو زیباتر کردی، دنیایی شدنت مبارک....
یک نوزاد است که زندگی باید ادامه پیدا کند....
فکر کردن به پدرمانند نشستن کنار آتش گرمدر یک روز سرد زمستان است.امنیت وجود پدر،برای هر کسیمثل آغوش گرم مادری مهربانبرای نوزاد در دنیای ناشناخته هاست....
شبیه بغض نوزادی که ساعت هاست می گریدپر از حرفم کسی اما زبانم را نمی فهمد...
شیبه بغض نوزادی که ساعت هاست می گرید پر از حرفم...کسی اما زبانم را نمی فهمد...