پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
به روز مرگ چو تابوت من روان باشدگمان مبر که مرا درد این جهان باشد...
تابوتمآه درختی استفریاد می زندزندگی را...
بر سر شانه می رودتابوتآرزوهای کال...
فردا اگر آمدیتابوتی برای ترانه هایم بیاور،اینجا دلی مرده است....
مزار از دشت می سازند و تابوت از صنوبر هاخدایا کی به پایان میبریم این مرگ سالی را...
صبحم نفسم به عودها بسپاریدروحم به غزل سرودها بسپاریدیک عمر زلال زندگی کردم منتابوت مرا به رودها بسپارید...
تابوتمی سپارد به خاکدرخت آرزویش را...