به روز مرگ چو تابوت من روان باشد گمان مبر که مرا درد این جهان باشد
تابوتم آه درختی است فریاد می زند زندگی را
بر سر شانه می رود تابوت آرزوهای کال
فردا اگر آمدی تابوتی برای ترانه هایم بیاور، اینجا دلی مرده است.
مزار از دشت می سازند و تابوت از صنوبر ها خدایا کی به پایان میبریم این مرگ سالی را
صبحم نفسم به عودها بسپارید روحم به غزل سرودها بسپارید یک عمر زلال زندگی کردم من تابوت مرا به رودها بسپارید
تابوت می سپارد به خاک درخت آرزویش را