پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
وقتی که چای چشم پر رنگ تو دم باشدمردی که پیشت می نشیند خسته تر بهتر...
کمی دیر آمدی ای عشق اما باز با این حالاگر چیزی از این غارت زده باقیست غارت کن...
دیدم که سیه پوش تو شد هفت آسمانمن هم دیدم دلی دارم همان را بر تنم کردم......
دیر آمدی ای عشق، اما باز با این حالاگر چیزی از این غارت زده باقیست، غارت کن...
من به دنبال کسی بودم که "دلسوزی" کندهمدمم این روزها سیگار باشد بهتر است...
گاهی برای گریه کردن بس که تنهاییجایی برایت بهتر از آغوش دشمن نیست...
تو خود علاج غم و درد بیشمار خودیبرو طبیب خودت باش و مبتلای خودت...
لب من عطر تو را دارد و من می ترسمنکند مادرم از بوسه ی مان بو ببرد...