سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
دچار عشقِ تو شدنناب ترین گرفتاریِ این زندگانیست...
خدا کند، به کسی چون خودت دچار شویکه بی قرار نباشد، که بی قرار شوی......
یک روز می آییکه من دیگر دچارت نیستماز صبر ویرانم ولیچشم انتظارت نیستم......
به تو دچار شده ام وضعیت حادیست!به مراقبتهای ویژه نیاز دارمبه بوسه وآغوشت....
به چیدن نگاه دزدانه ات دچار شدماگر عسل نمی دهی نیش هم نزن!چرا اینقدر تو را ارزان می فروشی؟لب و چشم و زبان را باید گران خرید...
این عصرهای پاییزی عجیب بوی ِ نفس های ِ تو را می دهد ...!گوئی ... تو اتفاق می افتی و من دچار می شوم ......
یک روز میآیی که من دیگر دچارت نیستماز صبر لبریزم ولی چشم انتظارت نیستم...
خدا کند به کسی چون خودت دچار شوی!که بی قرار نباشد؛که بی قرار شوی......
گرم را بر عکیس کن تا بفهمی دستانت نباشندمن به چه دردی دچار میشوم...
خدا کند که نباشد / کسی دچار کسی...