یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
به جای بوسه های تو به روی گونه هام برفه دروغه لیلی ومجنون تموم قصه ها حرفه...
آهستهگریه نکنبگذار گلهابیدار شوند...
هر برآمدنیفرو رفتنی داردکاش هرگز به غروب نرسیم...
آفتابگردان شدنچه زیباستآفتابی که تو باشی...
هوا دلگیر افق تاریکدلم پرواز می خواهدرها از این همه غصهکمی آواز می خواهد...
هرگزنخواستم برویاماقلبها از دورزیباتر می تپند...
برای دوست داشتنتقاصدک نفرستادمشعرهایم گواهی می دهندودستانم شهادت...
عشق یعنیتو نفس باشی ودر من بدمی...