پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
و تو خلاصه ای هستیاز تمام آنچهبرای یک عمرآرام زیستننیاز است ......
چه کرده ای تو با دلمکه ناز تو نیاز ماست....
صدها هزار بوسه نشسته است بر لبتهرچیز را به قدر نیاز آفریده اند...
بعضی آدما به شما وفادار نیستن، اونا بهنیازشون به شما وفادارن، همینکه نیازشون تغییر کنه، وفاداریشونم تغییر میکنه...
از روزی که فهمیدم نیازی به خوشبختی ندارم ، خوشبختی در وجودم آشیان کرد ...آری ؛ از همان روز که به خود قبولاندم که برای خوشبخت بودن به هیچ چیز نیاز ندارم ......
چه کنم با دل سرد تو به جز خو کردنبرف دی را چه نیازی ست به پارو کردن...
با آن همه نیاز کهمن داشتم به توپرهیز عاشقانه من ناگزیر بودمن بارها به سوی تو بازآمدم ولیهر بار دیر بود ......
اشتباه نکنیدبعضی آدمها به شما وفادار نیستنددر واقع درگیر نیازشان به شما هستندو.........
من نیازم،تورو هر روز دیدنه...از لبت،دوست دارم شنیدنه......
سیاست یعنی طوری به مردم بگویی بروید به جهنم ، که برای آنها این نیاز به وجود بیاید که از تو آدرس بپرسند !...
آدم است دیگر...هرچقدر هم که قوی باشد،گاهی وقت ها نیاز دارد،مچاله شود در آغوش کسی......
توتنها کسی هستیکه بودنت تو زندگیم نیازهمیخوام تا آخرشتو زندگیم بمونی......