پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
مرا جواب می کند سکوت چشمهای توو باز تنگی نفسو باز هم هوای تودوباره می زند به این سر جنون گرفته امدوباره انقلاب من دوباره کودتای تو..شفیعی کدکنی...
باید کودتا کنیمتوپادشاه را بکُشبوسیدن ملکهبا من...
زیباترین کودتای دنیا می شود فتح دوباره ی تو️ با دست های من ...!...
باید زمین به شوق شکفتن دعا کندتا روزگار باغچه را پاگشا کنداز خط چشم پنجره تا گونه های باغباران ببارد و همه را مبتلا کندپایان پادشاهی سرماست در زمیناردیبهشت آمده تا کودتا کند...
عطرِ آغوش توزیباترین انقلابیستکه هر شب در میانِ جانمعاشقانه کودتا میکند ... ️️️...
عطرِ آغوش توزیباترین انقلابیستکه هر شب در میانِ جانمعاشقانه کودتا میکند ...️️️...
شبیه سرزمینی که یکی در آن به پا خیزدیکی در من شبیه تو خیال کودتا دارد...
عطر آغوشتزیباترین انقلابیستکه هر شب در میان جانمعاشقانه کودتا میکند...
عشق یعنیکودتای چشمان تو در قلب من...
مرا جواب می کندسکوت چشمهای توو باز تنگی نفسو باز هم هوای تو …دوبارهمی زند به این سر جنون گرفته امدوباره انقلاب من…دوباره کودتای تو…...