پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
پیش از سپیدهچشم هایِ تو می دمند،پیش از شب زلف هایِ پریشانت،ستاره بارانی است میان گرگ و میش وجودت....
لبت قرمز دلت آبی چه تلفیقی شما داریغروب گرگ و میشی که به دریا انتها داری...
من آنقدر دوستت میدارم...که دوباره بعد از مرگ...به خانه باز خواهم گشت...و برمیگردم...من برمیگردم...درست به شیوه ی شبنمی...در گرگ و میشِ سحر......