آغوشِ توڪه باشد وتپشِ هاےِقلبت مےشود لالایےِڪودڪانه ام ڪنارم بمان مےخواهم صبح چشمانم درنگاهِ توبیدارشود ️️️
آغوش تو... تن پوشی ست... پُراز شکوفه های سیب و انار... من با تو چهار فصل بهارم...
. لیلی شدنم باز در آغوش تو حتمی ست... مجنون شو و در کوه و بیابان ... بغلم کن !!
آغوشِ تو دیوارِ عشقمان است، ڪه... بے دلهرہ بہ آن تڪیہ میڪنم... ️️️
بگذار پاییز بیاید بتازد..ببارد من در آغوش تو تا همیشه غرق بهارم...️
پیر شدن در آغوش تو لذت بخش ترین فرسایش دنیاست.. ️️️
هیچ راهی دور نیست ، وقتی جهانم ، آغوش توست ..
آرام بغلم کن آنچنان آرام که، ثانیه ها همه حسادت کنند آغوش تو دنیای آرامش منه ️️️
گرما یعنی نفس های تو️ دست های توآغوش تو من به خورشید ایمان ندارم.. ️️️
زندان اگر آغوش تو، سلول تو بازوست به به... که چه بندی، چه قرنطینه ی نابی
انتظار وقتی قشنگ است که به بن بستِ آغوش تو ختم شود ...! ️️️
آغوش تو هر جا ڪه باز شود با شڪوه ترین قصر دنیاست... ️️️
آغوش تو ڪہ باشد... خواب دیگر بهانہ اے براے خستگے نیست. و تپش هاے قلبت میشود لالایے ڪودڪانہ ام ڪنارم بمان میخواهم.. صبح چشمانم در نگاہ توبیدار شود! ️️️
بیقرار تر از من... به جهان هیچ کسى نیست... ولیکن در گوشه ى آغوشِ تو... آرام ترینم... ️️️
با گره ی دیروزم نحسی ی سیزده بدر نشد بخت بازوان مرا، تنها آغوش تو باز خواهد کرد
جز به آغوشِ تو آرامگهی نیست مرا... ️️️
آغوش تو آرام کند موج دلم را
آغوش تو ﻣﺮﺯﻫﺎﯼ ﻭﻃﻨﻢ ﺭﺍ ﺗﻨﮓ ﺗﺮ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﺍﻫﻨﺖ ﮐﺮﺩﻩ ﺳﺖ ... ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺳﯿﻨﻪ ﺍﺕ ﺳﻨﺠﺎﻕ ﮐﻦ ﻣﻦ ﻓﻘﻂ ﺯﺑﺎﻥ ﮐﺸﻮﺭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﻠﺪﻡ... ️️️
هیچ آلاچیق دنجی همچو آغوش تو نیست. ️️️
سَر بر سَر و لب بر لب و آغوش تو ای یار️ رویای منِ عاشقِ دیوانه همین است!
I need an event like your hug..! دلم ، یڪ واقعہ از جنس آغوش تو میخواهد ️️️
میانِ تمام پرسه زدنهای عالم چه صفایی دارد ؛ در حوالی تو در هوای تو در آغوش تو ️️️
مرا در آغوشت بگیر آنقدر عاشقانه که وابسته ات شوم جوری که جز آغوش تو هرگز، پر پروازی نداشته باشم ...
بهار یعنی بیایی و جای پایت در این خانه سبز شود بهار یعنی در آغوش تو شکوفه بزنم، برسم، بیفتم