دل به دنیای تو دادم که تو دنیای منی ! نکند دیر کنی یا که دل از من بکنی ! بروی باز فراموش کنی یاد مرا ... پشت پا بر همه ی قول و قرارت بزنی ! یک نفر پشت همین پنجره ها منتظر است تا بیایی و شبی با...
شده پاییز و بدون تو خزانم، چه کنم ؟! تیر پیکان غمت خورده به جانم، چه کنم؟! باز دلتنگی و شبهای دراز و غم یار می برد از دل من تاب و توانم چه کنم؟!
خشکیده تر از برگ پاییزم ، دلتنگم و از درد لبریزم ! از دوری ات می بارم و آرام بر دامن خود اشک می ریزم ! می نالم از شبهای تنهایی ، هم ناله ی جغد شباویزم ! آری گناه من نگاه توست ، از هر نگه باید که بگریزم...
عصرجمعه بی کسیهایم دو چندان می شود ! بغض های سینه ام گویی نمایان می شود ! با چراغ یاد تو در کوچه باغ خاطره غصه های هر شبم از من گریزان می شود !
سخت است که کوه درد باشی ! پیش همه مثل مرد باشی ! در آتش غم بسوزی اما چون کوره ی خفته سرد باشی !
در آتش_عشق سوختم بعد از تو ! دل را به غمت فروختم بعد از تو ! از داغ هزار پاره شد قلب من و ... با اشک دوباره دوختم بعد از تو !
قلبی که به من سپرده ای پس ندهم ! دل در گرو توست به هرکس ندهم ! پرواز در آسمان قشنگ است ولی من جای عقاب را به کرکس ندهم !