متن ابتهاج
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات ابتهاج
خاموشم
اما
دارم به آواز ِغم ِ خود میدهم گوش !
وقتی کسی آواز می خواند
خاموش باید بود
غم!
داستانی تازه سر کرده است
اینجا سرا پا گوش باید بود .!
اونجایی که غم چشم هارو خیس نمیکنه دیگ رسیده به استخوان
دقیقا همونجایی که ابتهاج میگه :
در من کسی اهسته می گرید
سایه ی ابتهاج...
در طلیعه سحر بود
که سایه اش را بلند میدیدم
غروب که شد
سایه اش را دگر نمیدیدم...
خفته در نگاه جسمی سرد
نبض آشنایی دگر نمیدیدم
دیگر غزل نمیخوانی ای سایه ی بلند !؟
دیگر درون آشنایی رمق نمیدیدم
افسوس که رفتی ما را رها به...