دلم ابری ست ، کجایی همه ی شادی من؟!
کجایی؟ای ز جان خوشتر ، شبت خوش باد من رفتم
شده پاییز، کجایی؟ منم و شیدایی...
ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی؟
برف بارید به این شهر کجایی بی من؟ کاش سردت نشود... دل نگرانم، برگرد.
دانم که مرا بی خبری می کشد آخر دیوانه شدم خانه ات آباد ، کجایی ؟
با آنکه زِ ما هیچ زمان یاد نکردی ای آنکه نرفتی دمی از یاد، کجایی ؟
گره افتاده به کارم کجایی ؟ تو و اون چشمات مشکل گشایین
دلتنگم و باید سراغت را بگیرم ایکاش میگفتی همین حالا کجایی...