چشمم، دچارِ تارِ عنکبوتِ غم است آفتابِ جاری! کاری بکن! رگی از قلبم که رسالتش خونرسانی به عشق بود خیلی گرفته است!
ندارد هیچ لطفی آشنایی با چنین خلقی یقیناً آسمان را با زمین بیگانگی بهتر