متن تنهایی غم انگیز
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات تنهایی غم انگیز
خودش که نیست،
ولی غمش یار من است تا به ابد.
دارد به درختمان خزان می آید
دردی که به مغز استخوان می آید
گفتی که مرا دوست نداری دیگر
از حرف تو بوی این و آن می آید
وچه سخت است دل سپردن در زما ن غیر ممکن که نه بتوانی دل بدهی و نه دل بگیری
که نمیدانم اسمی میتوان برایش گذاشت
به گمانم همان ممنوعه باشد
اینجا
یا جای زبالههاست
یا زبالهها!
دوربینم دیگر
عکس نمیاندازد!
میخواهم خزر را
تا کُنم در چمدان
و به جایی
دور از دستِ زبالهها
دور از دستِ رودِ زمان
دور از دستِ زبالهها
سفر کنم؛
به جایی
مثلِ خلوتِ پس از
نقطهی پایانِ یک شعر.
از تو فقط یه خاطره مونده به جا.
چشم تو و چشم تو و چشم تو.
هر لحظه نبود تو مرا، پیر ترم کرد.
شکستی، قلبِ چون آیینهام را
دل و، حسّ دلِ بیکینهام را
شدم لیلای مجنونت؛ ولی تو
نکردی، التفاتی، سینهام را
نیستی و دلم در غم تو میسوزد.
اشکی نشو ای چشم من عاشق دیوانه.
او رفت پی یار دگر، خب به سلامت.
گفتمش بی تو چه بایدکرد
تاری از زلف سیاهش را داد
گفتمش مونس شب هایم تویی
از دور نگاه سردو بی مهرش را داد
به همه بوسه ای داد و به من از دور دستی تکان دادو خاطرات تلخش را داد
گفتمش می نشینم همه عمرم را ب انتظار
رفت...
من که دوست داشتمت، پس جَفا بَحر چه بود
دل به بی راهه کِشاندی ، رَفتَنت بَحر چه بود
من هزاران شب و اَندوه به فِراق سَر کردم
این چنین خواستن و جا زَدنت لُطف چه بود
از کدامین ،شوق دیدار تو من جا ماندم
دل شیدا شُده ات ،خواسته...
گاهی نمیشود که نمیشود
زندگی در پیچ و خم خود، گم میشود
آسمان تاریک است و باران میبارد
دل ما به یادِ تو، غمگین میشود
شوقی در دلِ پنهان دارم هنوز
اما گاهی عشق، دور میشود
خطی از یاد تو را مینویسم
در دل شب، غم به خواب میشود
یار...
ای بی خبر از حال منِ مست کجایی...
من یاد تو هستم تو مرا یاد نداری...
نمی توانم تمامت کنم
زجرهای به تو رسیدن تمامم کرده است
هر اتفاقِ شاد و خوبی
از پشتِ بومِ خونه افتاد
هر روز، یک روبانِ مشکی
هر شب، سَری از شونه افتاد...