متن تنهایی غم انگیز
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات تنهایی غم انگیز
هر لحظه نبود تو مرا، پیر ترم کرد.
شکستی، قلبِ چون آیینهام را
دل و، حسّ دلِ بیکینهام را
شدم لیلای مجنونت؛ ولی تو
نکردی، التفاتی، سینهام را
نیستی و دلم در غم تو میسوزد.
اشکی نشو ای چشم من عاشق دیوانه.
او رفت پی یار دگر، خب به سلامت.
گفتمش بی تو چه بایدکرد
تاری از زلف سیاهش را داد
گفتمش مونس شب هایم تویی
از دور نگاه سردو بی مهرش را داد
به همه بوسه ای داد و به من از دور دستی تکان دادو خاطرات تلخش را داد
گفتمش می نشینم همه عمرم را ب انتظار
رفت...
من که دوست داشتمت، پس جَفا بَحر چه بود
دل به بی راهه کِشاندی ، رَفتَنت بَحر چه بود
من هزاران شب و اَندوه به فِراق سَر کردم
این چنین خواستن و جا زَدنت لُطف چه بود
از کدامین ،شوق دیدار تو من جا ماندم
دل شیدا شُده ات ،خواسته...
گاهی نمیشود که نمیشود
زندگی در پیچ و خم خود، گم میشود
آسمان تاریک است و باران میبارد
دل ما به یادِ تو، غمگین میشود
شوقی در دلِ پنهان دارم هنوز
اما گاهی عشق، دور میشود
خطی از یاد تو را مینویسم
در دل شب، غم به خواب میشود
یار...
ای بی خبر از حال منِ مست کجایی...
من یاد تو هستم تو مرا یاد نداری...
نمی توانم تمامت کنم
زجرهای به تو رسیدن تمامم کرده است
هر اتفاقِ شاد و خوبی
از پشتِ بومِ خونه افتاد
هر روز، یک روبانِ مشکی
هر شب، سَری از شونه افتاد...