برگردان شعر کوردی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات برگردان شعر کوردی
برایت باد را، از وزش باز می دارم و
برایت خورشید را، پایین می آورم و
دریای را در حیاط می گذارم و
ماه را داخل پنجره زندانی می کنم،
این ها حرف های قلبمه سلمبه ی شاعرهاست!
تو بمان،
من برایت می میرم.
شعر: وریا امین
ترجمه: زانا کوردستانی
به وقت خشم، زیباتر می شوی،
شبیه کودکی که به او می گویند:
-- زشت شو، زشت شو
شعر: وریا امین
ترجمه: زانا کوردستانی
بیا تا مثلی کوردی، بیاموزمت،
برای نمونه:
نان برای نانوا و تو هم برای من.
شعر: وریا امین
ترجمه: زانا کوردستانی
باید سراغ دکترم بروم،
او به من نگفته است،
که قرص هایم را کی بخورم،
پیش از دیدن تو یا بعدش!.
شعر: وریا امین
ترجمه: زانا کوردستانی
تمام روز را
به امید شنیدن کوچکترین خبری از تو
به همه ی اخبار گوش می دهم.
شعر: وریا امین
ترجمه: زانا کوردستانی
انسان ها تنهایمان خواهند گذاشت.
زیرا گاهی،
رفتن آسان تر از ماندن خواهد بود.
شعر: وریا امین
ترجمه: زانا کوردستانی
راننده به من نگاهی کرد، گفت:
عجله نکن، یک نفر دیگر بیایید راه می افتیم
دستم را روی قلبم گذاشتم و گفتم:
ببخشید ما دو نفریم!
شعر: وریا امین
ترجمه: زانا کوردستانی
بە فکرم خطور می کند چگونه بگویمت،
اگر یاد من افتادی،
به غروب نگاه بکن.
الان دقیقن به غروب می مانم.
شعر: وریا امین
ترجمه: زانا کوردستانی
خوب و خوش،
آن کسی ست،
که اکنون تو را ملاقات می کند.
شعر: وریا امین
ترجمه: زانا کوردستانی
دیوارها
از من خوشبخت تر اند!
برای نمونه،
تکیه به آنها می کنی،
عکس هایت را به آنها می زنی،
سایه ات را به آغوش می گیرند.
شعر: وریا امین
ترجمه: زانا کوردستانی
آهان، آهنگی بسیار زیبا هست،
پسری با صدای ظریف و زیبا
از ته دل و سوز جان می خواند:
چونکه تو زیبایی، خدا کند هرگز نمیری!
...
هر روز، با این صدای گوش خراشم
زیر لب این یک بیت را برایت زمزمه می کنم.
شعر: وریا امین
ترجمه: زانا کوردستانی
امروزم، به سختی بر من گذشت.
تو نگو که،
موهایت را باز و پریشان کرده بودی.
شعر: وریا امین
ترجمه: زانا کوردستانی
عشق چنین است:
تو در شهری عاشق می شوی و
در شهرهای دیگر دنبال او می گردی!
...
عشق چنین است:
تو هر زمان که دلتنگ می شوی
آه و افسوس از ته وجود می کشی
که از آه و ناله ات
درونت پر می شود از خواستن او
......
شەوانی زۆره
هێچ کات و وەختی
مانگ له آسمان دەر نائی
بڵام تا مانگی رووی تۆ
لە شوگارانم ئه تاوه.
◇ برگردان فارسی:
شب های بسیاری است که هیچ ماه در آسمان نمی تابد
آخر تا که ماه روی تو پیداست، ماه به خود جسارت تابش نمی دهد.
ئه من
پژەپۆ ئیشکه م
تێکشکاوم له دارم
دیتر نیمه
له ڕەت
پژاڵ به سته نه و!
◇ برگردان فارسی:
من همان شاخه ی خشک ام
شکسته ز تن درخت،
دِگرم نیست در اندیشه جوانه زدنی...
ڕۆژئەژمێر
چه ند مانگه
نه هاتنت
ئه یکیشی به په چه کم!
◇ برگردان فارسی:
تقویم ماه هاست
نیامدن ات را به رخ ام می کشد.
پێشمه رگه
هه ڵبه ستیکه!
لبه ر کوڵی دڵی کوردستان
شێعری سەربەستی وت و وێژ دەکات.
▪ برگردان فارسی:
پیشمرگه،
شاعری ست!
که برای غم کوردستان
شعر آزادی می سراید.
زانا کوردستانی * خەڵاتیک بۆ گەلی پێشمەرگەکانی مۆسەلمانی کورد (پیشکشی برای پیشمرگه های مسلمان کرد)
ساتی دەنۆسم: کوردستان
هل بەستەکانم که وکی ده بن
تین و تێنی هەڵاتن
به ری کێنی
▪ برگردان فارسی:
وقتی می نویسم: کوردستان
شعرم کبکی می شود
تشنه می دود
به سوی چشمه.
زانا کوردستانی * خەڵاتیک بۆ گەلی پێشمەرگەکانی مۆسەلمانی کورد (پیشکشی برای پیشمرگه های مسلمان کرد)
وڵاتی من، خۆی سرگوون خانه یکه
دیر و هاوێر لە زمان و جلوبەرگ و ئایینم
چه سنه بێم،
یان کرماشان،
غوربه ت و سرگەشتەن پەنی و پەیاس.
▪ برگردان فارسی:
سرزمینم خود تبعیدگاهی ست
دور از زبان و لباس و آیینم
چه سنندج باشم،
چه کرمانشاه،
غربت و تبعید هویداست......
[پدر جان!]
پدر جان!
عید در راه است
نرم نرمک می آید
مردم در پی تهیه ی مایحتاج های خود هستند
دل من هم تنها، دیدارت را احتیاج دارد
و دست به دعا شده و هزار و یک دعا برای دیدنت کرده است.
...
پدر جان!
کمی به عید مانده...