بیو احساسی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات بیو احساسی
وقتی تو را دیدم
از چشمانم دو ستاره
و از سینه ام
گنجشکی پر کشید و رفت
حال بى تو
باز است در قفس
با این همه نمى پرد
پرنده ی خیال تو
فیروزه سمیعی
از چشمانت بپرس
چند بهار
پرستو
در پستوی نگاهم
لانه کرد و
به هوای آسمان ابری تو پرواز
سیب سرخ
چرا به لبانم
رشک می ورزد
و
رنگ های نارنجی و زرد, شرابی
چرا این قدر به من می آیند
آری
زمستان با من شکل
بهشت بود
که خدا
از...
هرگز محبت و گدایی نکن
هنوز می تپد
بر تن سپید کاغذ
قلب سیاه کربنی...🖤
...و
اینگونه عاشق شدم
تو را ندیدم و لیلی شدم
فیروزه سمیعی
جای پایت پر از ستاره است
هنوز در شب قدم میزنی...؟!
کاش چرخ روزگار به حال ما خوش بود
در این زمانه بی رحم .....
کاش دلها زبان داشتند دراین زمانه بی رحم ........
سخت است دراین روزگار مهربانی پیدا شود کاش میشد مهربانی ها زیاد بود......
جواد کاظمی نیک
بیرون می زنم از اندام خاک
و تونل شب را پس میزنم
اگر چه، آفتاب دیروز نمیشوم
مریم گمار
۱۴۰۲/۲/۲۸
باید برگردم
به لهجه ی پست مدرن شکفتن!
تا فاصله را بردارم از چشمه های روان
و بچکم بر گلوی مشبکِ زمین
که زیبایی اش را از تو می گیرد
مریم گمار