شعرزیبا
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شعرزیبا
نام اثر: من تو را بیشتر از تو دوست دارم
به قلبم زخم بزن اصلا
زخم زدن تو را دوست دارم
آتش بنداز بر ساقه ام
در آتش تو
سوختن را هم دوست دارم
دریا شو مرا در خودت غرق کن
غرق شدن در نگاهت را دوست دارم
باران شو...
نام غزل: درد بی درمان
آن که رفته، رفته هرگز او نمی آید سرا
او که رفته با کسی همدم شده، شد غصه ما
بی وفایی در زمانه بد خدایی می کند
باوفاها هم شدن در این زمانه بی وفا
درد من از آشنا شد همدم من وای من
زخم...
درد هم باشی دوستت دارم
دوست داشته شدن بلدی؟
عشق هم باشی عاشقتم
عشق شدن بلدی؟
گر ویران شوی می سازم تو را
ساخته شدن بلدی؟
چشم وا کنی می نازم به تو
بلند شدن از خواب را بلدی؟
بلدی دستانت را باز کنی؟
این همه مهر را از من...
سیلاب خروشان، به صباحی ، دِه ما برد
قاضی
آمد و حکم به بد مستی و بی عفتیِ باران داد
..........................
حسن سهرابی
با پای دل دور جهان را گشتم، امّا
چیزی به جز یک مُشت غم، پیدا نکردم
رضاحدادیان ۱۴۰۲/۱۲/۱۰
ساحل بی تاب آرامش،شود حیران،
ز طوفانی که چشمانت کند ویران ،
غم شبهای بی پایان.
ولی دانم !
شراب سرخ لبهایت ،
کند سامان ، همه موجهای سرگردان،در این دریای پر طوفان.
نفس می گیرد از تقدیر،از این تقدیر بی تدبیر
هجوم ساحل زیبا،به دست ساحر شیدا
.........................
حسن...
بر می خیزم از درزِ تاریکِ دیوار
از چین های نامنظّم پرده
وصدا میزنم پنجره را
تا بیرون بدوَد خورشید
تکّه تکّه
از چشمت
که ایستاده اند آینه ها
به تحسینت.
مریم گمار
در نهایت زمستان
لبریزم از آفتاب
باتو
رضاحدادیان
حالا اگر بیفتد
ستاره بر زمین و
واژه بر سیاهی
و بپَرد
هوش از سرِ طبیعت
باز بر پوستم جوانه می زنی
باز در رگ هایم می درخشی
مریم گمار ۱۴۰۲/۱۰/۱۴
از عشق مى نویسم باذوق شاعرانه
با شور یک غزل یا غوغای یک ترانه
از بغضهاى تلخ و از اشکهاى خاموش
از کوچه هاى باران در خلوت شبانه
یا از تبى که امشب بر جان من نشسته
با آتشى که هر دم از دل کشد زبانه
در باغ خاطراتم فصل...