پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
💠نیست معجزه در شهر به جز روی نگار💠 💠من و هم صحبتی و عیش مدام 💠فیروزه سمیعی...
معجزه ڪن ! مثلا کمی برگرد ....
آرزویم را بستم به ضریحِ موهایت...معجزه شد...
واحد شمارش معجزه " بوسه های توست "...
بودنت تو زندگیم یه معجزه بوداز طرف خدا رفیقتولدت مبارک رفیق جان...
معجزه زندگی منی رفیق...
این دنیایک معجزه بود،برای منتو را ببینمو هزار بار برایت بمیرم...
من معجزه را فردی می ناممکه میشود در آغوششعالم و آدم را از یاد برد......
از قسمت و حکمت ای خدا خسته شدم... این بار براى منفقط معجزه کن......
زیاد است انتظار معجزه از من که فرتوتم پیمبر نیست هر پیری که در دستش عصا دارد...
معجزه زندگی منی تو عشق جان...
باید از سمت خدا معجزه نازل بشودتا دلم باز دلم باز دلم دل بشود...
برای خوشبخت کردنمنیازی به معجزه نیستفقط بودنت را همیشگی کن...