شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
تلخی نبودنت را این شب ها با یادت شیرین می کنم....
کاش میشد بهش گفت . . .نبودنت اذیتم میکنه وصله یِ تَن...
دلم از نبودنت پر است ، آنقدر که اضافه اش از چشمانم میچکد !...
کسی که نبودنت رواحساس نکنه،مطمئن باش وجودت روهم حس نمیکنه......
برف ببارد یا بارانبرای باور زمستان همین جای نبودنت کافی ست!...
پُرَم از بس که غم نبودنت را در خودم ریختم...
می سوزم در آتش نبودنتو همه می روند به بهانه ی آب آوردن...