متن حجت اله حبیبی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات حجت اله حبیبی
گرچه دوری سخت آزارد مرا، ای نازنین
طعم آغوش و لبت ، هنگام رفتن دیگر است. حجت اله حبیبی
باد زوزه می کشید، دخترکِ برگ دست از شاخه رها می کرد، مرغ دل برگ خاطرات را به منقار داشت ، غنچه ی انتظار، به بار نشست ، فرشته ی مهر ، بال زنان از راه رسید و مژده ی تولد تو را فریاد کشید، ای رنگین کمان امید !...
وقتی پرستوی خیالت ، بال می گشاید، مرغ جانت اوج می گیرد تا چراغ آسمان و تو بار سفر می بندی تا نغمه ی زندگی را در چشمه ی خورشید ، بشنوی و مروارید اشک را در شکوفه ی نیاز بیابی. حجت اله حبیبی
سفر ،بهانه ی باران است در آیینه ی حقیقت، وقتی از خویش می بری تا ستاره ی اشک را در شکوفه های دعا نظاره گر باشی. حجت اله حبیبی
وقتی گام به جاده می گذارم ، تو را می بینم
، در گل اندیشه ، در ترنم سپیدار ، در نسیم عشق ، به راستی چه زیبا نقش شده ای ، در باغ صبح ، و در غزل عاشقی ، که مدام تو را زمزمه می کنم. حجت اله...
دلم می خواهد امشب بار بندم ناکجا آباد
ازاین دنیا و مکر و حیله اش گردم دمی آزاد
حجت اله حبیبی
دلتنگ تر از خویشم در ساحل چشمانت.
حجت اله حبیبی
آرزویم دیدن دو باره ات در نیمکت ته کلاس است. حجت اله حبیبی
تا قیامت انعکاس این سخن در گوش ماست
دوستت دارم ولی از دست و پا افتاده ام.
حجت اله حبیبی
وقتی دل تنگم در ساحل چشمانت قدم می زنم تا انعکاس غروب را در لبانت نظاره کنم. حجت اله حبیبی
سنگ باش نه آتش ، تا چشمه در کنارت بجوشد. حجت اله حبیبی
خویشتن شناس ، عیب جو، نمی شود. حجت اله حبیبی