نم نمک دارم به تو احساس پیدا می کنم هی ورق بر می زنم هی آس پیدا می کنم! چشم های گرد و شیرینی که دل را می برد، من درون چشم تو گیلاس پیدا می کنم! هیچ حسی در جهان زیباتر از این نیست که، من به اسم کوچکت...
و عشق این اتفاق دل انگیز نجات دهنده ی دل های ماست. به همین حس زیبای بر انگیخته از وجودش قسم:)
با توده ای از ابر در حال حرکت بودم!!! آه، چه صحنهٔ زیبایی بود... هوای خنک پاییزی... گاهی باد های سرد... و حس زیبای من در آن لحظه ناگهان فکری به سرم زد!!! آغوشم را باز کردم و طنین وجودم را به باد سپردم... نمیتوانم توصیف کنم چه حس زیبایی...
خدا آن حس زیباست که در تاریکی صحرا، زمانیکی هراس مرگ میدزدد سکوتت را یکی مثل نسیم دشت آهسته میگوید، کنارت هستم ای تنها،دلت آرام میگیرد...