متن زهرا امیدی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات زهرا امیدی
سیاهیِ دو چشمانت نورِ اُمیدی بود،
که زندگی ام را منقلب کرد.
یک دیده نظر کردم و
یک عمر پشیمان گشتم...
قسم به چَشم سیاهت
که جانم به لب رسیده، از نبودنت...
و تا به امروز سالهاست که در تنهایی غوطه ورم
غم هایم را درون سینه ام پنهان میکنم
لبخند بی جانی بر چهره دارم
شادی هایم را در کودکی جا گذاشته ام
و اکنون هر چقدر بزرگتر میشوم
غم هایم بیشتر و شادی هایم اندک است
نمیدانم در این روزگارِ...
تنها دلیلِ ماندنم در این زندگی پُر از اندوه
وجودِ نازنینِ توست
وجودِ چشمانی که نور زندگی ام شدند
و خنده هایی که اُمید را در من زنده کردند.
تا روزی که نفس میکشم همیشه در قلبم زنده ای، زمانی که چشمانم را میبندم تو را میبینم، با خنده هایت شاد میشوم و با غم هایت میمیرم. و تمامِ آنچه از این زندگی لعنتی میخواهم تو هستی!
ای کاش، میتوانستم تو را کنارم داشته باشم و ای کاش زمان...
مینویسم تا سنگینی کوله بارِ غم هایم را اندکی کم کنم...
برای پنهان کردن غم هایش لبخند میزد، انگار که هیچ اتفاق ناگواری رُخ نداده. اما هنگام تنهایی، نقاب لبخندی که بر چهره اش بود را برمیداشت و آن لحظه قوی بودنش و لبخند های فیکش را به یاد می...
این روزها کمی بیشتر از حدِ معمول دلتنگت می شوم!
دلتنگِ آغوشت، که همچو پناهگاهِ امنی ست، برای ناامنیِ این روزها
دلتنگِ حرف هایت، که مرحمی ست برای زخم های دلم
دلتنگِ خنده هایت، که امیدبخش زندگانی ام است
و چشمانت، مانند کهنه شرابی ست، که عجیب مرا مست می...
مرا به یاد بیاور، منی که هیچ گاه تو را از یاد نخواهم برد
مرا به یاد بیاور، ای معشوق دل سنگ
مرا به یاد بیاور، ای یار فراموش کار من
ای که در یادت، یادِ همه هست، جُز یاد من
مرا به یاد بیاور، که همین هم برای دلم...
بهترینِ قَلبم...
زندگی بدون تو آنقدر دشوار است، که می ترسم فراموشت کنم، میترسم فراموشت کنم و دیگر زنده نباشم، تنهایم بگذاری و بدون تو بمیرم، من میترسم با فراموش کردنت خودم را از یاد ببرم!
تمام ترسی که از این زندگی دارم، تو هستی...!
اگر خدایی نکرده تو را...