سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
جلاد گفت:حق انتخاب دارییا طناب داریا سرخی خنجر ،کبوتر آزادی همبه جای بردن زیتونبهتر نیستکنج خانه باشد ؟...
گفت: دارم به درخت زیتون فکر می کنم، به اولین نفری که زیتون خورده، اصلا از کجا فهمیده اسمش زیتونه.گفتم: همون کسی که رنگ زیتونی رو کشف کرده.گفت: دوست دارم موهامو زیتونی کنم.گفتم : همین الانشم زیتونیه، ولی زیتون سیاه.گفت: چرا یه عده ای زیتون نمی خورن؟هیچی نگفتم. جوابی نداشتم. توی فکر قبلیم گیر کرده بودم. داشتم فکر می کردم توی دوروبریام، یا کم دورتر از دوروبریام کدومشون تو حیاطشون درخت زیتون داره؟ فکرمو کوچیکتر کردم. اصلا کدومشون تو حیاطشون...
با یاد نقطه ی صفرِ بهار/بامداد ۶۹ ...........نه زیتون برسه بو باقایدهنه بوخوفته بو سفیدرودلُفکا هالاچین بواسته زیتون رسیده بود/نه سفید رود در خواب/هوس تاب کرد دُرفک...
نگاهش کنیدگریلای گیسو بار منگره از قطار گلوله گشاده است.نیمی ماه و نیمی مادرگهواره بان باران و گل سرخ است هنوزاین خط شیر کواین هم نشان شوانمنقباله ی کردستان را در مجضر انار و کبوتر و زیتونامضا کرده ام!...