متن محمود خلیلی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات محمود خلیلی
جلاد گفت:
حق انتخاب داری
یا طناب دار
یا سرخی خنجر ،
کبوتر آزادی هم
به جای بردن زیتون
بهتر نیست
کنج خانه باشد ؟
گفتم که
دیر یا زود می رسند
زخم ها دهان گشوده اند
کوچه ها
در قرق شب است
چراغی بیاور
....
صبر کن
صدایی از بام آمد
گزمه ها رسیدند .
می پرسد: شورت گره ای ...؟
تلخ می گویم:
کودک عشقم سال پیش مُرد.
می پرسد: آدامس ...؟
تلخ می گویم:
گذشته را می جوم، کافی است.
می پرسد: سیگار؟
چیزی نمی گویم.
آتش می زند و تلخ می گوید:
این تلخی را مهمانِ من باش.
رد می شوم از بلور کاوه
مثل نور،
از میان درهای بسته
مثل صوت،
از روی قله های ندیده
مثل باد ،
از زیر اقیانوس
مثل آب،
من
شاعرم.
به گلویِ بریده یِ قلم
قسم،
به کاغذ مچاله ی آن گوشه ها
قسم،
تو شعر آخرم نیستی،
اما
آخرین شاعرِ این کوچه ها منم
در صفِ نان .