شعرهای حسن سهرابی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شعرهای حسن سهرابی
خیانت
حسن سهرابی
از آن روز که من خیانتت را دیدم
بی تو من به این جهان خندیدم
گر چه خشکید دلم از هوس و حیله تو
همچو آن اَبر بهار از آسمان باریدم
اسیر
حسن سهرابی
با آنهمه عشق اَسیرم کردی
از بازی زندگی تو سیرم کردی
با آنهمه دلدادگی و شیدایی
در دور جوانی ام تو پیرم کردی
قطره آب
قطره آبی کوچک و بی ارزشم در آسمانها من
ولی
در زمینم،
قطره آبی ناگهان سیلی خروشان می شود
بوسه باران
دِلبرا
دیوانه و معشوقه ای اَندر قفس
داری ولی،
بی محابا ، بوسه بر
لبهای بی اِحساسِ باران می زنی.
چه کنم
چه کنم تو را که دیوانه ای
ز بهر می عاشق میخانه ای
دل زتو من هیچ نَبُرَم ای رفیق
گر چه تو خود رفیق هر خانه ای
نَجوای تو را دوش شنیدم دنیا
آن راز بزرگ که گفته ای با دریا
دردا که چه غمگین و غضبناک شدی
از این همه بی مهری و بد گوهری انسانها