شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
زندگی کردم تو را یک عمر در رویای خویش،تا که شاید روزگار،در لحظه ای قبل از سکوت،آن پریشان گشته موهای تورا،در چشم من جاری کند.یا که دستان تو را بر گردنم،چون ماه نو،پیوسته نورانی کند،چشم من را تا ابدهمواره بارانی کندحسن سهرابی...
چقدر زجر می کشند شعرهایموقتی اجبار دارم ،کوچکترین حرفهای ساده را ،با لکنت ، در هزار پرده بگویم ..کاش میشد یک سر سوزن ازاحساس شعرهایم را بغل می کردی...بهزادغدیری...
باران که می باردشهر پُر می شود از بوسه هاینیمه کاره اَبرها،که در شب وصالشانبی مهاباهم آغوش شدند،غافل از آنکه رعدبیرحمانه سلاخیشان خواهد کرد....
ای کاش دلِ ما اسیرِ نیرنگ نبودهمفکرِ گناه و فتنه و ننگ نبودبا اینهمه کشتار در عالمِ مادر فکرِ سلاح و جبهه و جنگ نبود...
ای کاش گِدا به پادشاهی نرسداین اهل خطا به جایگاهی نرسدبا این همه تزویر در خانه ماهیچ اَهرمنی به جایگاهی نرسدحسن سهرابی...
دِلَم اَندیشه را بی تاب می دیدتمام بیشه را در خواب می دیدمیان اینهمه فریاد مردابتبر بر ریشه را جذاب می دیدحسن سهرابی...
چه کنمچه کنم تو را که دیوانه ایز بهر می عاشق میخانه ایدل زتو من هیچ نَبُرَم ای رفیقگر چه تو خود رفیق هر خانه ای...
نَجوای تو را دوش شنیدم دنیا آن راز بزرگ که گفته ای با دریادردا که چه غمگین و غضبناک شدی از این همه بی مهری و بد گوهری انسانها...
به چشمانت خواهم آموخت،که....زندگی پیمایشی است آرام و فرسایشیاست مداوم تا. مرگ@sohrabipoem ...
آرزویم این است جاناکه چُنان تیغِ فَلَکبَر زَنَد از ریشه تو راکه دِگَر رنگ خوشیهیچ نیایَد به دِلَت....
دی ماهم☃❄️گرچه سردم اما یکرنگم !🌬سردی من از من نیستخالقم میخواهد بنماید من را سردسرنوشتم این نیستگر خانه های دلتان گرم شود🔥خاطرات گرم شود🔥و به یک لبخند🙂قلب خسته یک زن بتپد👸و به یک دست, روح زخمی یک مرد آرام بگیرد🤴سردی نیستآهای دختر گیسو بلند , بیا یلداآمدنم را فریاد بزن💃آمدم که تلنگر بزنم💗💓 گرچه ماه سردم لیک...دلت سرد مبادو چه گرمایی بالاتر از عشق!❣عاشق باش!💕 یاحقالهه فاخته@elahe fakhteh...
شعرهایم تا آسمانبرایت قد می کشندباید روح بزرگی داشته باشی...
شعرهایماز آمدنت می گویندومن...بی خبرم....