متن عکس نوشته
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عکس نوشته
در اولین سقوط...
به بال هایت ایمان خواهی آورد.
دنیاکیانی
یادته بهم میگفتی...
نمیخوام مثل بقیه اذیتت کنم...
خواستم بگم بیشتر از همشون اذیتم کردی ....
.
صیاد عزیزی
تو مثل روز روشنی
همان قدر روشن که ماه
همان قدر پر نور که خورشید
و همان قدر ، زیبا ...
به خانه سَر زدم؛
نگاهت در پَسِ پنجره،
صدایت در هزارتویِ دیوارها،
عطرِ نفس هایت در ذراتِ هوا؛ معلق
خلاصه؛
خانه؛ همه تو بود
و
تو؛ همه خانه بودی.
(از دفترِ بابا)
شیما رحمانی
پنجره رنگَش پریده،
پرده هم؛ چون بیدِ مجنون
حتم دارم؛ ماهِ امشب، قصه یِ لیلی شنیده!
شیمارحمانی
و در آن هنگام که مفتونِ شکوهِ نگاهت شدم؛
عشق معنا گرفت
به راستی که زبان به چه کار آید وقتی؛
تلاقیِ دو چشم، مثنویِ هفتاد منِ دیگری ست؟!
...
آمدی تا مَن زِ مَن خالی شود
یک مَنِ سرکش بمیرد
تا که مَن عالی شود
شیما رحمانی
در دهانم باز، در گوشم قفس
زخم هایِ جانِ من؛ سود از هوس
(باز: پرنده ی شکاری. سود: نتیجه)
شیما رحمانی
مستِ بویِ عشقِ قلابی شدم
تا در آخر مرده ای ماند از تنم
تو دگر از عاشقی اَت دم نزن!
که تماما مرثیه و ماتم اَم
ردِ چشمم را بگیر و تو ببین
این منم یا اینکه تندیسِ غمم؟!
شیما رحمانی
مثلِ آن شعبده بازم که؛کلاهش سوراخ
خرگوش؛ جَسته در دشت و دَمَن
و همه حضار؛ به ریشِ پدرش می خندند!
شیما رحمانی
من همینم؛ یه آدمِ خسته
که یه روزی، به عشق دل بسته
منو دریاب؛
گرچه غمگینم
شاید این بار؛
به بار بنشینم
چگویم از رخت بسته زبانم
ز توصیف دو چشمت ناتوانم
تو آن عاشق کشی من عشق مرده
بیا زنده بکن عشقم جوانم
بیا تا غصه ها پیرم نکرده
بیا تا هست این نام نشانم
فقط میخوام ببینمت همیشه
نرو پیشم بمان پیشت بمانم
تو یک شاخه گلی در این گلستان...
رو به رویم بیشه ایست کبیر
وقتی نگاهت را مهمانِ چشمانم میکنی!
من جنگلبانِ آن شاخسارهای جَمیلَم
نِگاه بانِ دَلیرِ آن وَط|تن
سرای امیدم💚👀🌱
👤مأوا مقدم
رفتار انسان داستان مصوری از زندگی اوست
ما انتخاب می کنیم چگونه تفکر کنیم,
چگونه رفتار کنیم,
و بر اساس انتخاب خود نسبت به کیفیت زندگی,
ساختار مشخصی را ترتیب می دهیم.
انسان در مقام موفقیت هایی که برای خود رقم زده است,
تجاربی از رفتار های گوناگون دیگران و...
بی رحم ترین آدم خوش قلب جهانم!
چشم هایت را می درم
ذهنت را تسخیر و قلبت را منسوخ زغیر
خواهم کرد,
....✒
سُخنها رَدِپای وَهلِ مرگ است
که دائم با دلِ من در نبرد است
دلی خسته چُنین پیغام سَر داد
که مَرگ با جانِ من در جنگِ سرد است
حسن سهرابی
sohrabipoem
راز خلقت
شاید صدای تو رازِ خلقت است
در بیکرانه هستی
ومن قطره ای بی پناه
ایستاده مقابل عظمت اقیانوس چشمانت
حسن سهرابی
Instagram.com/sohrabipoem
اسیر
حسن سهرابی
با آنهمه عشق اَسیرم کردی
از بازی زندگی تو سیرم کردی
با آنهمه دلدادگی و شیدایی
در دور جوانی ام تو پیرم کردی