این که یک روز مهندس برود در پی شعر سر و سرّیست که با موی پریشان دارد
یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند؟ کار خیر است ؛گر این شهر مسلمان دارد!
حال من بعد از تو مثل دانش آموزی ست که خسته از تکلیف شب ، خوابیده روی دفترش
یقین دارم کسی ظرف دعا را جابه جا کرده تو را من آرزو کردم، کسی دیگر تو را دارد!
جای من این روزها میزی ست کنجِ کافه ها یک طرف سیگارومن،یاد تو سمت دیگرش!
این که یک روز مهندس برود در پی شعر سر و سرّیست که با موی پریشان دارد...
بخت،هرجاکه به دست کسی انگشتر داد... بی گمان قسمت انگشت کسی سیگار است
گفته بودم می روی دیدی عزیزم آخرش ! سهم ما از عشق هم شد قسمت زجرآورش زندگی با خاطراتت اتفاقی ساده نیست ! رفتنت یعنی مصیبت ، زجر یعنی باورش جای من این روزها میزی ست کنج کافه ها یک طرف سیگار و من ، یاد تو سمت دیگرش .
وعده های سر خرمن همه ارزانی شیخ با تو هر لحظه دلم میل جهنم دارد
باران که میگیرد هوا، عطر تو را می آورد تو زیر باران میروی شهری معطر می شود
طبق قانون وفاداری به پایت سوختم طبق بند آخرش رفتی سراغ دیگری
کاش روز رفتنت آن روز بارانی نبود از همان روزی که رفتی خیس بارانم هنوز
ای کاش راه خانه را گم کرده بودم روزی که دیدم کفش هایت پشت در نیست
بی تو جهان یک جای خالی بیشتر نیست تابوده این بوده همیشه یک نفر نیست..
بخت هر جا که به دست کسی انگشتر داد بی گمان قسمت انگشت کسی سیگار است
قسمت این بود سرم بی تو به زانو برسد
هر چه می خواهی ببر/ اما مرا از یاد نه
قول دادم به کسی غیر تو عادت نکنم از غم انگیزی این عشق شکایت نکنم
درد یعنی که نماندن به صلاحش باشد بگذاری برود آه به اصرار خودت
خواب بد دیده ام ای کاش خدا خیر کند خواب دیدم که تو رفتی، بدنم جان دارد!
دوستش دارم ولی این راز باشد بین ما هر کسی را دوست دارم زود شوهر می کند
خواب بد دیده ام ای کاش خدا خیر کند خواب دیدم که تو رفتی، بدنم جان دارد
درد اگر درد تو باشد چه خیالی ست که من دلخوش داشتن خوب ترین دردسرم
با حیا بودم ولی با دیدنش فهمیده ام آب گاهی مومنین را هم شناگر می کند