متن غزل قدیمی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات غزل قدیمی
درختان گیلاس، با شکوفه های سفید،
به مانند فرشتگانی، در آسمانِ آبی پریدند.
نسیم لطیف، عطرِ شکوفه ها را به مشام می رساند،
و حسِ شادابی و طراوت، در جانِ آدمی می نشاند.
نغمه ی عشق و شور و حال شاعری
بر لبان نغمه سرای هر دیار
بیست و یکم مارس، روزی به نامِ شعر
جشنِ واژگانِ ناب و لحنِ دلنشینِ شاعر
از حماسه تا غزل، از قصیده تا ترانه
هر کلامی، نغمه ی روحِ بلندِ شاعر
با قلمِ جادویی، نقشِ هستی می زند
خلقِ دنیایِ نو، در خیالِ روشنِ شاعر
عشق و امید و ایمان، در...
آمد بهار و گلها شاد و خندان
شد زمین از رنگ و بویشان، نگارستان
بر تپه ها خورشید رخشان، تابید
آسمان را غرق نور، کرد و بی کران
در این منظره ی زیبا و دل انگیز
یک روستا در خوابی عمیق، شد آرمیده
سبزه ها و لاله ها شاد و...
بهار آمد، شکوفه شد پدیدار
گیلاس، با لبخندِ دلنشین، شد نگار
عطرِ شکوفه، در هوا پیچید
و جانِ عاشقان، به شور و نشاط رسید
درختان گیلاس، غرق در زیبایی
بهاری دیگر، با طراوت و شادکامی
چشمانِ من، خیره به شکوفه ها
قلبم، پر از امید و آرزوها
گیلاس، نمادِ عشق...
همانطور که نسیم بهاری آرام بر می خیزد و شکوفه های رنگارنگ درختان به زیبایی باز می شوند، این فرصت را غنیمت شمرده و عید نوروز را به شما، ایرانیان عزیز و فرهیخته، پیشاپیش شادباش می گویم. امیدوارم که سال جدید، سالی پر از موفقیت های بزرگ و لحظات خوش...
گیلاسِ هستی، شکوفه باران
بهارِ دل ها، شاد و خندان
در ایام آتشین عید باستانی
همه دلها پر از شادی و نوید و زیبایی
پیشاپیش مبارک باشد ایرانیان عزیز
که با گل و بلبل، نقش و نگار، شادی و تیمار
در این عید باستانی، با موسیقی و رقص و آواز
همه یکدیگر را به دوستی و محبت می آرازند
زیرا...
بهار، فصلِ نو شدن،
و آغازِ دوباره، برایِ همه چیز.
در تاریکی شب، رخ تو ماهِ تابان
رنگین کمانِ عشق، در نگاهت نهان
اشک های من، آیینه ی طلعتِ تو
دختر رویایی، در خیالِ من جان
ستاره های آسمان، در نورِ تو گم
ابرهای سپید، به شوقِ تو شاد و خندان
ای خالقِ هستی، ای یگانه معبود
عظمتِ تو، در...
در غمگینی شب، یک ستاره از آسمان فرود آمد
و درخششش در دل های ما جاودانه شد.
زن دایی عزیز، روحت شاد و یادت گرامی.
گرچه دیگر در بین ما نیستی،
اما خاطراتت همچون فانوس نور در تاریکی،
همواره راهنمایی ما خواهد بود.
شب از سکوت لبریز، آسمان منتظر ستاره
غم در نگاهش، گویی رنجور و بیقراره
ستاره ها در گذر، آسمان شب شادمان
منتظر ماه، در دلشان شور و شوق و ایمان
ماه می رسد، شادمانی در قلب ستاره ها
دور ماه می چرخند، با شور و با نوا
می درخشند و...
در ساحل نگاهت، دریای عشق موج می زند
گلبرگ بوسه ات، نغمه ی شور و عشق می خواند
پنجره ی دلم به روی بهارِ تو باز می شود
نورِ وجودت، تاریکیِ غم را می زداید
در آغوشِ گرمِ تو، غرقِ آرامش می شوم
بوسه یِ خورشیدِ عشقت، جانِ دلم را...
در پرتو نور، گل های صورتی
چون الماس، رخشان و بی حَدّ
در آینه آب، انعکاس جمالشان
فراتر از هر نگاره، نیکو و دلنشین
باغچه ای سرشار از نور و سرسبزی
مأمن گل ها، سرشار از شور و زندگانی
در دل آب و گل، عشق ریشه می کند
حضور و...
تابِشِ خورشید بر پنجره، نغمه ی شادمانی
پرده لرزان، گویی به رقص آمده از شیدایی
گلدان سبز، سرشار از طراوت و زندگی
میوه ها در کنار پنجره، هدیه ی رنگ و زیبایی
آفتاب در اتاق تابیده، روشنی بخشیده
روز نو، امیدی دوباره در دل آفریده
صفای دل در خانه ی...