دوشنبه , ۲۶ شهریور ۱۴۰۳
این پاییز،چقدر پاییز استدلم گرفته ..نیستی و هستم هنوزبی جان و بی رمق ..خسته از روزهایِ تکراریفرسوده ام در شب هایِ بی روزنسیاهیِ مطلق ..انصاف نیستاینگونه که نیستی پاییز همدق می کند چه برسد به من !دلم برایت پَر می زنداز اینجا که منم تا آنجا که تویی از اینجا تا ثریا ..مرا که به دوست داشتنت اینچنین سکوت کرده امبه زندگی برگردانمگذار سیاه پوشِ عشق شوممیان واژه هایِ سپید ......
آدم ممکنه روزای خوبش رو زود فراموش کنه ،اما همیشه اونایی که توی لحظه های سخت نبودن رو به یاد می یاره .مثل من که وقتی روزای تلخم رو مرور می کنم ،یاد نبودنت می افتم ...من یه روزایی به هر دری زدم که باشی و تو نبودی ،صدات زدم و نشنیدی ، به روت آوردم و نفهمیدی .حالا که نبودنت رو بلد شدم ،ندیدنت خیلی سخت نیست .آدمی که یه بار از تنهایی جون سالم به در برده ،دیگه هیچ بود و نبودی براش مهم نیست 💔...
درواقع رفتن های حقیقی،دریغ از وداع است…یکهو چشمانت را باز میکنی و میبینی ،که دیگر کنار تو نیست!دیگر،قرار نیست با او خاطراتی را بر بوم سپید پوش زندگی نقاشی کنی…دیگر،قرار نیست قفل صندوق اسرار دلت را بر روی او بگشایی…دیگر قرار نیست یا بخندی یا،بگرییدیگر،قرار نیست تا دم صبح با تو از امید به زندگی دم بزنی…دیگر همه چیز تمام استبدون هیچ وداعی، بدون اندکی آمادگی…از دستش میدهیدرست زمانی که فکرش را هم نمیکنی…او تبدیل به قاب خاطره ای د...
هیچوقت فکر نمی کردم برسم به جایی که قلبم به عقلم التماس کنه دیگه بهت فکر نکنهدیگه خاطراتت رو ورق نزنه دیگه تورو بهش یادآوری نکنههرجا میرم هرکار میکنم نمیتونم عادی زندگی کنممیترسم از فردا ، میترسم از آدمامیترسم ازینکه دیگه اعتمادی برام نموندهمیترسم هیچ چیزی اونجور که می خوام نشهمیترسم نتونم مثل آدمای دیگه زندگیمو اونجوری که باید بسازم.گناه من اینوسط چی بود ؟ من اگه میدونستم قراره اینطور بشه هیچوقت عاشق نمی شدم هیچوقت ...
تموم اون وقتایی که من اشک می ریختم و تو با یکی دیگه میخندیدی تموم اون وقتایی که من قلبم درد داشت رو تخت مچاله شده بودم و تو کنار یکی دیگه حالت خوب بود تموم وقتایی که من دلتنگت بودم و تو دستای یکی دیگرو گرفته بودی شاید یه روز من یادم بره آلزایمر بگیرمولی بخدا که خدا یادش نمیره فرشته مقتدر...
مقصر اصلی داستانمون من بودم وقتی نادیده گرفته شدم بیشتر نزدیکت شدموقتی حوصله حرف زدن با منو نداشتیبیشتر حرف زدم وقتی دلت نخواست منو ببینی بیشتر عکس دادم وقتی نخواستی صدامو بشنوی بیشتر ویس دادمو زنگ زدم وقتی حسی بهم نداشتی اندازه دوتامون دوست داشتم آره مقصر تو نبودی من بودم که غرورمو قلبمو همه وجودمو دو دستی گذاشتم زیر پاتمقصر من بودم فرشته مقتدر...