متن مریم گمار
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات مریم گمار
از کدام تباری؟
که شکسته ای طلسم خواب را
حتی اگر بیفتد از نردبان ستارهِ
ماه.
مریم گمار ۱۴۰۳/۷/۲۰
نشسته ام
بر تکلم نگاهت
که جا گذاشته
هزاربوسه
بر پیشانی آینه
و بهم می ریزد بازی شب را
مریم گمار ۱۴۰۳/۷/۲۰
می بینی ؟
باز کرده دهان
شکوفهِ به تحسینت
مریم گمار ۱۴۰۳/۷/۲۰
بابونه وحشی است
الفبای چشمت
که پیچیده بر اندام دیوار
تا سر در آورد
از ویترین خیابان
مریم گمار ۱۴۰۳/۷/۲۰
می بینی؟
با تو کوتاهتر شده است
دست سایه.
مریم گمار ۱۴۰۳/۴/۳۰
به خیابان که بتابی
می گذرد
از پیشانی بهار
تا بپیچد بر ساقه ی رویا
نسیم
مریم گمار ۱۴۰۳/۴/۳۰
به خیابان که بتابی
چه قطعه پنجم بتهوون باشد
چه رودخانه ای از دیدگاه بارت
می مانَد ردّ خورشید
برگونه ی پنجره
مریم گمار ۱۴۰۳/۴/۳۰
ای کوه سر به زیر!
اکتفا مکن
به بهانه ی کوچک فواره
یا عصب های بلند رود!
مریم گمار۱۴۰۳/۴/۳۰
پیچیده برسپیدار نگاهم
شرجیِ لبخندت
می بینی؟
سلام می دهد خورشید به تو
که از ارتعاش نامت
می رقصد صنوبر
وَترانه
به پیشواز بهار می رود
مریم گمار
این بار
رها کن بادبادک را در باد!
تا نامم تکثیر شود در انگشتانِ درخت
و پیاده روهای شکسته
بر نقطه های رنگی باغ
مریم گمار
این خیابان که بگذرد
می رقصند تکّه هایم
در آغوش حوض
و چشم های شمعدانی
گفته بودی جامانده ام از نور
و بالِ سنجاقک؟
خوب گوش کن !
می شنوی ؟
عبور کرده صدای آفتاب از آب
از گیسوان پیچک
مریم گمار
نگاه کن !
گذشته انگشتِ زخم
از جوانه ی باغ
مرا به خود بخوان
در واپسین بهار!
مریم گمار ۱۴۰۳/۱/۲۰
سکانس بعدی ؛
شکوفه ی امیّد!
اتّفاقی نیست
نهالِ روئیده
در ذهن فردا...
مریم گمار ۱۴۰۳/۱/۲۰
پلک بستهِ پنجره
آه می کشد خانه
از زخم زبان و
نگاه پوسیده،
کنار می زنم پرده را.
مریم گمار ۱۴۰۳/۱/۲۰
ببین !
عبور کرده ام
از رد پای پاییز و
لُکنت زمستان،
اما هنوز به گِل نَشستِه ام .
مریم گمار ۱۴۰۳/۱/۲۰
پلک می زنم
وَ خانه دیگر
به تن نمیکند سایه ای را
منعکس شدهِ
در واژه ها
منشورِ لبخندت
می بینی ؟
ریشه زده ام در ذهنِ آفتاب.
مریم گمار