شعرکرمانشاه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شعرکرمانشاه
می بینی ؟
باز کرده دهان
شکوفهِ به تحسینت
مریم گمار ۱۴۰۳/۷/۲۰
منی که جاده شدم تا به زیرِ پات بیفتم
عبور می کنی ازمن،بدونِ هیچ درنگی.
رضاحدادیان۱۴۰۳/۱۰/۱۰
شکسته قفل قفس را کبوترِ دلم، امّا
نمانده است برای من آسمانِ قشنگی
رضاحدادیان
۱۴۰۳/۱۰/۱۰
زده ست پل دلم از کودکی به مقصدپیری
جوانی ام شده پرپر،نمانده آبی و رنگی
رضاحدادیان
۱۴۰۳/۱۰/۱۰
دوباره قصّه ی پاییزو باغِ مرثیه رنگی
نمی زند به دلِ من نگاهِ پنجره، چنگی
رضاحدادیان ۱۴۰۳/۱۰/۱۰
شاید که بوی پیرهنت را شنیده است
باد این چنین که سربه بیابان گذاشته ست
رضاحدادیان ۱۴۰۳/۹/۷
با شال و با کلاه زمستانی اش، درخت
سرروی شانه های خیابان گذاشته ست
رضاحدادیان ۱۴۰۳/۹/۷
می بینی؟
با تو کوتاهتر شده است
دست سایه.
مریم گمار ۱۴۰۳/۴/۳۰
به خیابان که بتابی
می گذرد
از پیشانی بهار
تا بپیچد بر ساقه ی رویا
نسیم
مریم گمار ۱۴۰۳/۴/۳۰
به خیابان که بتابی
چه قطعه پنجم بتهوون باشد
چه رودخانه ای از دیدگاه بارت
می مانَد ردّ خورشید
برگونه ی پنجره
مریم گمار ۱۴۰۳/۴/۳۰