متن شاعران کرمانشاه
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شاعران کرمانشاه
سخت است پس از این متغیر نشوم
تنها مجنونِ عصرِ حاضر نشوم
رخساره ی تو ناب ترین مضمون است
با دیدنِ تو چگونه شاعر نشوم؟!
انگار که بخت با دلم یار نبود
چشمتپشتِ پنجره بیدار نبود
گفتم صدبار با رقیبم مَنِشین
گوشِ تو به حرفِ من بدهکار نبود.
بر شاخه ی صبح،آشیان ساخته اند
از چشمِ شکوفه ها دهان ساخته اند
هربار تورا دید دلِ من پَرزد
انگار تورا از آسمان ساخته اند.
تا الفبای گریه
بغلتد
بر گونه ی کویر
ببین!
گرفته دامن ساحل را
دریا
و عبور می کند
باران
از جاده ی خیال
و پاییز
خمیازه می کشد
درخت را
حالا
می نشیند ابر
بر شانه ی باد
و می رقصد
گیسوی علفزار
در شعرم
بگو
چگونه در گوشِ تابستان
نپیچد
ترانه ی ماه
که از هر طرف
روشن می کند
تکلیف شب را
اگرچه می رَوَد از آسمان،ولی جلد است
دوباره بر می گردد کبوتر خورشید.
وَباز جشنِ شراب است و سوروساتِ غزل
شده ست لبریز از شعر، ساغرِ خورشید
بهار آمده از راه و شاخه شاخه شده ست-
-پُرازشکوفه، درختِ تناورِ خورشید
سپیده می رسد و پرت می شود انگار-
-حواسِ پنجره ها ، در برابرِ خورشید
شکسته،کشتیِ بی بادبانِ دل،امّا-
-رسانده است خودش را به بندرِخورشید
شده ست غرقِ تماشا،نمی رَوَد یکدم-
-هوای دیدنِ آیینه،از سرِ خورشید
عبور می کند از کوچه،دخترِ خورشید
نهاده روی سرِخود،گُلِ سرِ خورشید
من قامتم شبیه الــــف بود، کوهِ درد
ماننـــد دال، پشتِ مرا کرده است خَم
از بس که آه می کشم از دستِ سرنوشت
آیینه ام شده ست پُر از ردّ پای غـــم
در دشتِ گیسوانِ پَریشانت ای غـــزل!
حس می کنم غزالِ دلم کرده است رَم
مانند اَبر، بُـــرده مرا باد با خودش
تا انتهای کوچه ی باران، قــدم قــدم
هنگامِ آبیاری شعـــر است و باز هم
گلدانِ پشتِ پنجره افتاده از قلـــم
بشِکن آینه را!تاکه پس از این همه سال
لااَقَل چند نفر مِثلِ تو پیدا بشود۰۰۰
...شبیه موج سرم را به صخره می کوبم
ولی خیال تو هرگز نمی رود از سر...
...اگرچه دریا دریا گریستم،امّا
شده ست تشنگیِ شوره زار،حاصلِ من...
۰۰بَدَل به باد شدم، دلخوشم به اینکه فقط
مرا قلمرو گیسوی تو وطن شده است۰۰۰۱