متن معروف

هیچ مسیری به سوی شادمانی وجود ندارد؛ شادمانی خود مسیر است.

پا ها، من چه نیازی به شما دارم وقتی بال برای پرواز کردن دارم؟

انسان شجاع کسی نیست که احساس ترس نمی کند، بلکه کسی است که بر ترس چیره می شود.

گرفتن حقوق انسانی مردم از آنها، زیر سؤال بردن اصل انسانیت آنها است.

عشق هیچ وقت به کلی از بین نمی رود.

هنر بدون عقیده مانند گله ای از گوسفندان بدون چوپان است، و هنر بدون نوآوری همچون کالبدی بی جان خواهد بود.

همیشه سعی کن تا حد امکان بینندگان را زجر دهی.

مردم نمی توانند با هم توافق داشته باشند چون که از یکدیگر می ترسند؛ آن ها از یکدیگر می ترسند چون که همدیگر را نمی شناسند؛ آن ها همدیگر را نمی شناسند چون که با هم ارتباط برقرار نکرده اند.

برای یک فرد مشتاق به یادگیری، اینطور نیست که علم محرمانه بوده و اینترنت آن را از محرمانگی درآورده باشد. اینترنت فقط کسب علم را آسان کرده است. اگر شما به اندازه کافی انگیزه داشته باشید، کتاب ها به اندازه کافی برایتان خوب هستند.

بزرگترین دستاورد من توانایی من در این بود که همسرم را قانع کنم با من ازدواج کند.

بهترین راه برای اینکه خودت را سر حال بیاوری اینست که کس دیگری را سر حال بیاوری.

افرادی که آنقدر دیوانه هستند که فکر می کنند می توانند دنیا را تغییر دهند، کسانی هستند که واقعا این کار را می کنند.

اعتماد معصومان، سودمندترین ابزار دروغگویان است.

این پیروزی است که اهمیت دارد، نه حقیقت.

خشم و تعصب، دشمنان درک درست هستند.

قوانین مثل تار عنکبوت هستند. آن ها می توانند مگس های کوچک را به دام بیندازند، ولی اجازه می دهند زنبورها از آن عبور کنند.

باید این تصور که تحصیلات فقط محدود به دوره جوانی است را کنار بگذاریم. چطور می تواند اینطور باشد، در دنیایی که نیمی از چیزهایی که انسان در 20 سالگی می داند در 40 سالگی دیگر درست نیست، و نیمی از چیزهایی که در 40 سالگی می داند زمانی که...

من هیچ دوست یا دشمنی ندارم، فقط رقیب دارم.

سینما منعکس کنندۀ فرهنگ است و هیچ ضرری در بکارگیری تکنولوژی وجود ندارد، ولی نه به بهای از دست دادن اصالت خودتان.

مرا ببوس تا متوجه شوی که چقدر مهم هستم.

رویاها رایگان هستند، ولی مسیر تحقق آن ها اینطور نیست. باید برای رویای خود تلاش کنید.

منطق، شما را از الف به ب می برد. قدرت تخیل، شما را همه جا می برد.

مدام از من پرسیده می شود، به خصوص از سوی زنان، که چطور توانستم زندگی خانوادگی را با حرفه ای علمی تطبیق دهم. خب، اصلا آسان نبوده است.

پدر من همیشه می گفت: ”پسر، معیار یک مرد این نیست که چند بار زمین می خورد، مهم این است که چقدر سریع بلند می شود.“