صد مهر دیده از ما، ناداده نیم بوسه..
از عیش های رفته دلی شاد کنیم ..
بجز تو در همه گیتی دگر جانان نمی دانم...
اصلا دلیل بودن من ،گفتن از تو بود ...
به کویت آمدیم و آرزوی ما نشد حاصل ...
در چشم دلم نیش تویی،نوش تویی؛ تو...
آن چنان باش ! که من از تو شکایت نکنم ..
جانم بسوختی و به دِل دوست دارمت...
بر دل نَهم چه تهمت شادی؟! که شاد نیست...
طبلِ برگشتن بزن ما مردِ میدان نیستیم....
پرده در پرده همه خنیاگر عشق توام...
گیرم همه را بردی با عشق چه خواهی کرد..؟
ز جام عشق او مستم...
دل یکب داریم و در یک دل نمی گُنجد دو یار ...
درون ما ز تویکدم نمیشود خالی...️
عشق چون کهنه شود محو نگردد به فراق
آخرین منزلِ ماکوچه ی سرگردانی است...!
باعث خوشحالی جان غمین من کجاست؟!!
جایِ دلِ گم شده تو دانی.
آسوده: تنی که با تو پیوست...
دل را قرا نیست مگر کنار تو ..
گناه کیست که من با توام تو با دگران
در چشم من ببین چه غوغاست در دلم...
به انتظار نبودى ز انتظار چه دانى؟