ابری یا ابریشم ماه بی روسری زیباتر است
قرار بود شانه باشد دست به قیچی داد
پا بود/پدر.../هر کجا/گم می شد/دست
سال تازه شد ما ساعت به ساعت بند عوض می کنیم
کاش جای ماه بودم انگشت نمای شب تو
دلم پر از رسیدن است دلواپس افتادنام نیستی، تو به فکر سبدی!
غم را غمفرا می گیرد وقتی که نامام را می شنوَد
خشکیده دریا میان نفت ماهی ، دودی شده
درخت آزاد هم یک روز هیزم می شود. طوری بسوز داغ بگذاری روی آتش.
پاک نمیشود خونی که پاک است دست ات را به گردن دستمال نیانداز
فریزر هم بو می دهد
قسمت ما این نبود تن هایی را به تن کنیم خودت بریدی