سوختن غصه هات تو آتیش آرزومه چهارشنبه سوری بر تو آتیش پاره مبارک
چهارشنبه سوری شب عشق بازی ست خودت هم نباشی آتش عشقت در دلم روشن است مثل آتش چهارشنبه سوری
در این چهارشنبه آخر سال آتش روشن میکنم به یاد آتشی که در دلم انداختی دلم نمیخواهد خاموش شود تا صبح بیدار میمانم و هیزمی به داخل آتش می اندازم نگاهم کن و مگذار آتش عشق مان خاموش شود
چهارشنبه سوری مقدمه عید نوروز است و آتش چشمانت مقدمه عشقبازی ما چهارشنبه سوری مبارک
سهم من از چهارشنبه سوری همین شده که آتش را نگاه کنم و به یاد آتشی بیوفتم که ز به جانم انداخت
چهارشنبه سوری را با من باش دستانت را به من بده تا از روی آتش بپریم و غصه هایمان را بسوزانیم به جایش عشق آتشین به دلهایمان بیاوریم.
چهارشنبه سوری به خیابان بیا آتش بازی را نگاه کن و یاد دل من بیوفت دلم بدجور از دوریت آتش گرفته
شهر مثل دل من آتش گرفته شهر را آتش چهارشنبه سوری و دل من را آتش نگاه تو
چهارشنبه سوری است و باران همه آتش ها را خاموش کرده اما شعله ی چشمان تو را هیچ بارانی خاموش نمیکند
چهارشنبه سوری است. از خانه بیرون نرو میترسم گرمای چشمانت را با آتش اشتباه بگیرند
چهارشنبه سوری آمده با بک بغل گرمای عشق گرمای چشمهایت را بیاور تا دلم را در آتش نگاهت بیاندازم
دستانت را در دستان عاشق من بگذار تا باهم از روی آتش بپریم با داشتن تو آتش هم گلستان میشود
با چشمانت چه آتشی در دلم میسوزانی چهارشنبه سوری همینجاست تقاطع نگاه تو و دل من