پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
من خودم یه مدت جزیی از اقلیت های هندی بودم. یه گاوی را به عنوان عشقم می پرستیدم...
همرنگ تمامآرزوهاے منےغارتگرقلب وجاݧودنیاےمنےدور ازتونفسڪشیدنمممڪن نیستمݧ ماهے تشنہ ام تو دریاے منے....
موسیقی صدای توآرزوییست که صبحها نوازشم کند و آفتاب نگاهت خواب را از من برباید و اینگونه است صبح های بهشت...
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را...
دوست دارم فیلمِ آفرینش رابرگردانم به عقبچهره یِ خدا دیدنی است هنگامِ آفریدنِ تو....تولدت مبارک، عشقِ زیبایِ من...
دَر مَن بِدَمیمَن زِنده شَوَمیِک جان چه بُوَدصَد جانِ مَنی......
تو دلربای منینفسی هوای منی...
میخوامکه دلم یکی بشهبا دل تو......
تو تکیه گاهمی...
زندگی جونممن یه لحظه ام بدون تو نمیتونم...
سرماخوردگی تو خوردن داره عشقم...
تونهایی ترین حس خواستن منیباتو به نهایت میرسم...
تمام گوشه های جهانرا هم بگردمجگر گوشه ام تویی...
تو چاره ی تمام حال های بد منی ... !...
عشقمتو نمیدونے چہ حسےپیدا میڪنموقتےبهم میگےدوستت دارم...
بیرون ز تو نیست آنچه می خواسته امفهرست تمام آرزوهای منی...
تو دنیای منیاینو کنارت تجربه کردم...
باور قلب من اینه که ماتا آخرش مال همیم...
حس بودنت قشنگترین حس دنیاست...
همه ی دنیای من تویی...
پاییزفقط با تو قشنگتره...
توی دنیافقط تو خوب میکنی حال منو......
دست هایتسرنوشت من استرهایشان نمی کنم...
هم شاه منیهم جان منی...
مرهم جان من تویی...
عشقم، من هرگز ترکت نخواهم کرد......
توقشنگترین خلقت جهانی برا من...
تقویم من از پاییز شروع میشودحولحالنا میخوانم وتو را آرزو میکنم...
تورا جون جان خود میدانمت...
پسورد قلبم شدهاول اسمت...
دوستت دارمبهایش هر چه هستروی چشمانم...
تو همانی که رگ خواب مرا میدانی...
وقتی با تو هستمآنچه هستم را واقعا دوست دارم...
سهم من از این دنیابغل کردنت باشه برام بسه...
بین خودمون بمونههمه چیت یه طرف چشمات یه طرفدوستت دارم عشق خودم...
همه آدما به یکی احتیاج دارنتا بهش اعتماد کننتو همون “یکی” منی!...
تلافی کن تمام نبودنت راوقتی تمام راه هابن بست بودمرا به خیابانی بی انتهامهمان کن…...
به گلستان نرومتا تو در آغوش منی...
ز همه دست کشیدم که تو باشی همه امبا تو بودن ز همه دست کشیدن دارد...
تو دیر پیدا شدییا من دیر یافتمتباکی نیستمسافر کوچکماینک پادشاه سیاره جانم تویی......
پایبند یک قلبم...
تو هر شرایطی دردت به جونم...
عشقمروزای سختمونم تموم میشه غصه نخوریا ،باشه؟؟! .....
سیر نمی شوم ز توای مه جان فزای من...
هر چه بیشتر می بینمتاحتیاجم به دیدنت بیشتر می شود!...
و قسم به روزی که صفحه دوم شناسنامت اسم من باشه...
میدونمم گاهیاز دستم ناراحت میشی...ولی بدون اگه نباشی من میممیرم......
می پرسند علم بهتر است یا ثروتمی گویمتوآخر تو دار و ندار منی......
یکی بود یکی نبود مال قدیماسالان همه باشن / آقاییمون نباشه...انگار هیچ کس نیست...
انتخاب توبهترین انتخاب قلبم بود...یه تار موتو به کل دنیا نمیدم عشقم...