سرم را شاید بتوانند دیگران گرم کنند اما وقتی نیستی هیچ کس دلم را گرم نمی کند!
نیفتاد مثل پاییز آن اتفاق زرد او سبز بود و گرم
تو را دوست دارم چون یک خانهی کاهگلی دورافتاده و کوچک اما گرم اما امن...
چقدر صدای آمدن پاییز شبیه صدای قدم های تو بود/ ملتهب/مرموز/دوست داشتنی...چقدر هوای پاییز شبیه دست های توست نه گرم/نه سرد /همیشه بلاتکلیف...
نیفتاد مثل پاییز آن اتفاق زرد او گرم بود و سبز