چونکه مردم نمی خواهم مرا در گور بگذارید!
برایم عزاداری هم نکنید!
مراسم ختم هم نمی خواهم!
فقط پیکرم را در خیابان های شهر رها کنید،
تا وقتی که روشنایی نماند،
در شب های سیاه
سگ های گرسنه و بی خانمان کردستان
که از دست دوست و نه دشمن هرگز سیر نشده اند
با میل و اشتهای تمام
یک دل سیر از لاشه ی من بخورند و
استخوان هایم را به دندان بکشند.
شعر: شیما س عمر
ترجمه : زانا کوردستانی
ZibaMatn.IR